کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عینیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عینیة
لغتنامه دهخدا
عینیة. [ ع َ نی ی َ ] (اِخ ) از فِرَق غُلاة شیعه بودند که علی بن ابی طالب (ع ) را در الوهیت بر محمد (ص ) مقدم میداشتند. (از خاندان نوبختی عباس اقبال ص 260).
-
عینیة
لغتنامه دهخدا
عینیة. [ ع َ نی ی َ ] (ع اِ) گیاهی است که آن را باریکلومانن نامند. رجوع به باریکلومانُن شود. در مخزن الادویة آمده است که عینیة به لغت اندلس ، رعی الحمام است . رجوع به رعی الحمام شود.
-
واژههای همآوا
-
عینیت
لغتنامه دهخدا
عینیت . [ ع َ نی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) وحدت . اتحاد. بودن یک امر عین دیگری . مقابل غیریت . و رجوع به غیریت شود.
-
جستوجو در متن
-
غیاث
لغتنامه دهخدا
غیاث . (اِخ ) ابن جعفر. وی مستملی ابن عینیه بود. (از تاج العروس ).
-
ابوحیان
لغتنامه دهخدا
ابوحیان . [ اَ ح َی ْ یا ] (اِخ ) سهیم بن نوفل . محدث است و او معروف به ابن عینیّه است .
-
حسیبی
لغتنامه دهخدا
حسیبی . [ ح َ ] (اِخ ) ابن رستم پاشا. او راست : عینیة. (کشف الظنون ) (هدیة العارفین ).
-
غند کردن
لغتنامه دهخدا
غند کردن . [ غ ُ ک َ دَ] (مص مرکب ) درهم کشیدن . فراهم آوردن . چین آوردن : قطب بین عینیه ؛ غند کرد در میان دو چشمش . (زمخشری ).
-
سالم
لغتنامه دهخدا
سالم . [ ل ِ ] (اِخ ) ابن ابی امیة مولی عمربن عبیداﷲ. محدث است و از او مالک و ثوری و ابن عینیة روایت کنند. رجوع به ابوالنضر شود.
-
کدی
لغتنامه دهخدا
کدی . [ ک َ دا ] (ع اِ) نوعی از بیماری سگ بچه و هو داء یأخذ الجراء خاصة یصیبها منه قی ٔ و سعال حتی یکوی بین عینیه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
حسین قهستانی
لغتنامه دهخدا
حسین قهستانی . [ ح ُ س َ ن ِ ق ُ هَِ ] (اِخ ) ابن جمال بن حسین مکنی به ابوعبداﷲو ملقب به نظام الدین . او راست : شرح قصیده ٔ عینیه ٔ ابن سینا و حاشیه بر مقامات المشارق . (کشف الظنون ).
-
رصافی
لغتنامه دهخدا
رصافی . [ رُ فی ی ] (اِخ ) سفیان بن زیاد رصافی مخرمی ، منسوب به رصافة که محله ای است در بغداد. وی از ابراهیم بن عینیة و عیسی بن یونس روایت کرد و عباس بن محمد الدوری و جز وی از او روایت دارند. (از لباب الانساب ).
-
میمیة
لغتنامه دهخدا
میمیة. [ می ی َ ] (اِخ ) از فرق غلاة که امیرالمؤمنین و حضرت رسول هر دو را نبی میدانستندولی محمدبن عبداﷲ را در الوهیت مقدم میشمردند در مقابل عینیه که این حق تقدم را به علی (ع ) نسبت میدادند. (خاندان نوبختی ص 265) (از ملل و نحل شهرستانی ).
-
حسین ایدی
لغتنامه دهخدا
حسین ایدی . [ ح ُ س َ ن ِ ] (اِخ ) ابن جمال الدین حسین قهستانی . او راست : شرح قصیده ٔ ابن سینادر نفس و روح (عینیه ؟). (هدیة العارفین ج 1 ص 332).