کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیمة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیمة
لغتنامه دهخدا
عیمة. [ ع َ م َ ] (ع اِمص ) آرزوی شیر. (ناظم الاطباء). شهوت و میل داشتن به شیر و لبن . هرگاه شخص اشتهای شیر کند گویند: «قداشتهی فلان اللبن » و اگر اشتهای او بسیار زیاد گردد گویند: «عام الی اللبن ». (از اقرب الموارد). || تشنگی . (ناظم الاطباء). عطش . ...
-
عیمة
لغتنامه دهخدا
عیمة. [ ع َ م َ ] (ع مص ) آرزومند شیر گردیدن . (از ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || تشنه شدن . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَیم . رجوع به عیم شود.
-
عیمة
لغتنامه دهخدا
عیمة. [ م َ ] (ع ص ) شتران برگزیده . (منتهی الارب ). نیکان از مال . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [ اَ م َ ] (ع اِ) بیوکی . (منتهی الارب ) (از آنندراج ). بیوکی و عروسی . (ناظم الاطباء). و منه الحدیث : انه کان یتعوذ من الایمة. (منتهی الارب ).
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [ اَ م َ ] (ع مص ) ناکدخدا ماندن زن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و چنین است بی زن ماندن مرد. (از اقرب الموارد). بی شوهر شدن زن و بی زن شدن شوهر. (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
-
ایمة
لغتنامه دهخدا
ایمة. [اَ ی ِم ْ م َ ] (ع اِ) ائمه . ج ِ امام . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). پیشوایان و امامان .- ایمه ٔ اثناعشر ؛ دوازده امام . (از ناظم الاطباء). رجوع به ائمه شود.- ایمه ٔ جماعت ؛ پیشنمازان .
-
جستوجو در متن
-
عیم
لغتنامه دهخدا
عیم . [ ع َ ] (ع اِمص ) آرزوی شیر آمدن کسی را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). بودن «عیمة» در شخص . (از اقرب الموارد). رجوع به عیمة شود. || تشنه شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). عَیمة. رجوع به عیمة شود.
-
عینة
لغتنامه دهخدا
عینة. [ ن َ ] (ع اِ) وام که در آن وام دهنده را نفعی نباشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). عبارتست از اینکه شخصی نزد شخص دیگر رود و وامی طلب کند. وام دهنده به طمع سودی که از راه وام دادن به دست نمی آید به دادن وام راغب نگردد و گوید این جامه...
-
شتر
لغتنامه دهخدا
شتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندانهای نیش میباشد. معده ٔ شتر دارای سه قسمت است و هزارلا (برجستگی و فرورفتگی ) ندارد. در هر پ...