کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیشدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیشدان
لغتنامه دهخدا
عیشدان . [ ع َ / ع ِ ] (اِ مرکب ) وسیله ٔ عیش . وسیله ٔ عشرت و خرمی . جایگاه عیش . عیش خانه . عشرت کده : گفتم این باغ را که جان من است چون فروشم که عیشدان من است .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
عیشستان
لغتنامه دهخدا
عیشستان . [ ع َ / ع ِ ش ِ ] (اِ مرکب ) محل عیش و عشرت و خوش گذرانی . عیشدان . عیش خانه : اگر رزم است ، رنگین از حسامش وگر بزم است عیشستان ز جامش .نورالدین ظهوری (از آنندراج ).
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...