کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیزارة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیزارة
لغتنامه دهخدا
عیزارة. [ ع َ رَ ] (اِخ ) قریه ای است در شش میلی رقة بسوی بلیخ . و ربیعه ٔ رقی شاعر از آنجا بوده است . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عیزارة
لغتنامه دهخدا
عیزارة. [ ع َ رَ ] (ع اِ) یک دانه عیزار، که درختی است . (از اقرب الموارد). رجوع به عیزار شود.
-
عیزارة
لغتنامه دهخدا
عیزارة. [ ع َ رَ] (اِخ ) از اعلام است . (منتهی الارب ). || نام مادر قیس بن عیزاره ٔ شاعر است . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
عیزار
لغتنامه دهخدا
عیزار. [ ع َ ] (ع ص ) سخت و استوار از هر چیزی . || کودک چست و سبکروح . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) نوعی از کاسه ٔ آبگینه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). نوعی از قدح شیشه . (از اقرب الموارد). || درخت...
-
جذم
لغتنامه دهخدا
جذم . [ ج َ ذَ ] (اِخ ) زمینی است ببلاد فهم . (منتهی الارب ) (شرح قاموس ). زمینی است ببلاد فهم بن عمروبن قیس عیلان . قیس بن عیزارة هذلی خطاب به تأبط شراَ گوید:اثابت خلّفت اختک عاتقاتجمع عند الحومسات ایورهاو اخبرنی ابو المضلل انهاقفا جذم ، یهدی السبا...