کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیدانة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیدانة
لغتنامه دهخدا
عیدانة. [ ع َ ن َ ] (ع اِ) یکی عیدان . خرمابن بلند. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عیدان شود.
-
جستوجو در متن
-
عیدنة
لغتنامه دهخدا
عیدنة.[ ع َ دَ ن َ ] (ع مص ) عیدانة گشتن نخل . بلند شدن نخل . (از اقرب الموارد). رجوع به عیدان و عیدانة شود.
-
عیدان
لغتنامه دهخدا
عیدان . [ ع َ ] (ع اِ) خرمابنان دراز، و از آن است کاسه ای که آن حضرت (ص ) در آن بول میکرد. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ). نخل های طویل (یک دانه ٔ آن را عیدانة گویند). (از اقرب الموارد).
-
عیدی
لغتنامه دهخدا
عیدی . (ص نسبی ، اِ مرکب ) آنچه روزهای اعیاد به کسی دهند. (آنندراج ). عطا و بخشش و خلعت و هدیه ای که در روز عید به کسی دهند. (ناظم الاطباء). آنچه در عید قربان و عید فطر و توسعاً در نوروز وجز آن ، سران به زیردستان دهند از زر و سیم و جز آن .دست لاف . ع...
-
دست لاف
لغتنامه دهخدا
دست لاف . [ دَ ] (اِ مرکب ) دشت . سفته . داشن . دشن . (یادداشت مرحوم دهخدا). پولی که روز اول ماه یا روز اول سال به کسی دهند و آن را خجسته دانند و به فال نیک گیرند. || قلب «دست فال » است به معنی سوداو معامله ٔ اول . (آنندراج ). سودای اولی که استادان ح...
-
لک
لغتنامه دهخدا
لک . [ ل ُ / ل َ / ل َک ک ] (اِ) صمغ حشیشة یلزق به السکین ، حارّ یابس فی الاولی . (بحر الجواهر). صمغ گیاهی است که به مرو شباهتی دارد و سرخ میباشد. (برهان ). آن دارو باشد که کارد بدان در دسته استوار کنند. (اوبهی ). لکا (توسعاً). دوز. دوژ. دوزه . دوژه ...