کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عیاف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عیاف
لغتنامه دهخدا
عیاف . (ع مص ) ننگ داشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نپسندیدن شخص طعام یا شراب را و نخوردن و ننوشیدن آن . (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || ترک گفتن شخص آب را، در حالیکه تشنه باشد. (از اقرب الموارد). عَیف . عَیَ...
-
عیاف
لغتنامه دهخدا
عیاف . [ ع َ ] (ع اِ) عیاف و طریدة؛ هر دو از بازی های عربان است . یا عیاف بازیی است که زنان بدان بازی کنند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). عیاف و طریدة؛ دو بازی است ازآن ِ عرب . (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عیفان
لغتنامه دهخدا
عیفان . [ ع َ ی َ ] (ع مص ) بمعنی عَیف و عیاف است . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عیف و عیاف شود.
-
عیف
لغتنامه دهخدا
عیف . [ ع َ ] (ع مص ) ننگ داشتن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). عَیَفان . رجوع به عیفان شود. || ناپسندیدن و ناخوش داشتن طعام و شراب را و نخوردن آنرا. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). عَیَفان . عیاف . رجوع به عیفان و عیاف شود. || ترک گفتن آ...