کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عِزِينَ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عزین
لغتنامه دهخدا
عزین . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عِزة در حال نصب و جر. گروه مجتمع از مردم . عِزون . رجوع به عِزَة و عزون شود : عن الیمین و عن الشمال عزین (قرآن 37/70)؛ از راست و از چپ متفرقند.
-
عزین آباد
لغتنامه دهخدا
عزین آباد. [ ع َ ] (اِخ )دهی از دهستان کیلخواران بخش مرکزی شهرستان شاهی . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چاه . محصول آن پنبه ، غلات ، کنجد و صیفی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
جستوجو در متن
-
عزون
لغتنامه دهخدا
عزون . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عِزَة در حال رفع. (از منتهی الارب ). گروهی مجتمع از مردم . (آنندراج ). عِزین . و رجوع به عزة و عزین شود.
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی . [ اَ ] (اِخ ) یحیی شیخ شرف الدین اصیلی مصری . از اکابر شعرای نامی روزگار که اشعارش با ستاره ٔ شعری ̍ همعنان و واسطه ٔ قلاده ٔ زمان بود، و از آنجمله که در مقام تقریظ منظومه ای بنام اشارات ازآن بعضی از فضلا سروده این دو بیت است :ان الاشارات للع...