کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عَاقِبَةُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عاقبة
لغتنامه دهخدا
عاقبة.[ ق ِ ب َ ] (ع اِ) پایان هر چیزی : و ﷲ عاقبة الامور. (قرآن 41/22). رجوع به عاقبت شود. || فرزند، یقال لیس له عاقبة؛ أی ولد. (منتهی الارب ). نسل . (اقرب الموارد). || تأمل در آخر کاری . (منتهی الارب ). ج ، عَواقب . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عاقبت
لغتنامه دهخدا
عاقبت . [ ق ِ ب َ] (ع اِ) عاقبة. پایان هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فرجام . سرانجام : وی هشیار بود و سوی عاقبت نیکو نگاه کردی . (تاریخ بیهقی ص 157).بد نسگالد به خلق بد نبود هرگزش وانکه بدی کرد هست عاقبتش بر ندم . منوچهری .و اگر در عاقبت ک...
-
عاقبة
لغتنامه دهخدا
عاقبة.[ ق ِ ب َ ] (ع اِ) پایان هر چیزی : و ﷲ عاقبة الامور. (قرآن 41/22). رجوع به عاقبت شود. || فرزند، یقال لیس له عاقبة؛ أی ولد. (منتهی الارب ). نسل . (اقرب الموارد). || تأمل در آخر کاری . (منتهی الارب ). ج ، عَواقب . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
عقوب
لغتنامه دهخدا
عقوب . [ ع ُ ] (ع مص ) برگ سبز برآوردن بعد برگ خشک . (از منتهی الارب ). || نکاح کردن بعد مردن یا طلاق آن . (از منتهی الارب ). || بر پاشنه زدن . (دهار). || خلیفه ٔ کسی شدن . (از منتهی الارب ). از پی درآمدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ). جانشین کسی شدن...
-
منذر
لغتنامه دهخدا
منذر. [ م ُ ذَ ] (ع ص ) بیم داده شده . ترسانیده : و اغرقنا الذین کذبوا بآیاتنا فانظر کیف کان عاقبة المنذرین . (قرآن 73/10).
-
هواجر
لغتنامه دهخدا
هواجر. [ هََ ج ِ ] (ع اِ) ج ِ هاجرة، به معنی هجر، قطع. هاجرة از مصدرهای سماعی است مثل عافیة و عاقبة. (از اقرب الموارد) : بسبب احتدام هواجربه معسکر جناشک تحویل کرد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ).
-
هاجرة
لغتنامه دهخدا
هاجرة.[ ج ِ رَ ] (ع مص ) هاجرة از مصادری است که بر وزن فاعلة آمده اند، مانند: عاقبة، کاذبة و عافیة. ج ، هاجرات ، هواجر: اذا ماشئت نالک هاجراتی . (اقرب الموارد).
-
عقب
لغتنامه دهخدا
عقب . [ ع َ ] (ع مص ) پی پیچیدن بر کمان . (از منتهی الارب ). «عَقَب » و پی پیچیدن بر کمان و تیر و نیزه ، وآنها را در این صورت «معقوب » گویند. (از اقرب الموارد). پی بر جای پیچیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || بر پاشنه ٔ کسی زدن . (از منتهی الارب ) (از اق...
-
عواقب
لغتنامه دهخدا
عواقب . [ ع َ ق ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاقبة. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).رجوع به عاقبة شود. || پس آیندگان . (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). || آن چیزها که پس ِ چیزی آیند. (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (ناظم الاطباء). انجامهای کار. (آنندراج...
-
عاقبت
لغتنامه دهخدا
عاقبت . [ ق ِ ب َ] (ع اِ) عاقبة. پایان هر چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). فرجام . سرانجام : وی هشیار بود و سوی عاقبت نیکو نگاه کردی . (تاریخ بیهقی ص 157).بد نسگالد به خلق بد نبود هرگزش وانکه بدی کرد هست عاقبتش بر ندم . منوچهری .و اگر در عاقبت ک...
-
مکر
لغتنامه دهخدا
مکر. [ م َ ] (ع مص ) بدسگالیدن . (تاج المصادر بیهقی )(ترجمان القرآن ). بدسگالیدن و فریفتن . (مجمل اللغه ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). خدعه کردن . (از اقرب الموارد) : استکباراً فی الارض و مکرالسیی ٔ و لایحیق المکر السیی ٔ الاباهله . (قرآ...
-
صلاة استخاره
لغتنامه دهخدا
صلاة استخاره . [ ص َ ت ِ اِ ت ِ رَ/ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) نمازی است به دو رکعت به نیت استخاره . در کشاف اصطلاحات الفنون از جابر آرد: پیغمبر (ص ) ما را با آئین استخاره آشنا می کرد و می آموخت ، همچنانکه قرائت سوره های قرآنیه را، و می فرمود هرگا...
-
کفار
لغتنامه دهخدا
کفار. [ ک ُف ْ فا ] (ع ص ، اِ) ج ِ کافر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ترجمان القرآن ) (آنندراج )(اقرب الموارد). کِفار. کَفَرَة. کافرون . (از اقرب الموارد). ناگروندگان . ناسپاس . (منتهی الارب ). مردمان کافر و ناسپاس وخارج از دین و بی ایمان و بت پرست...