کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوقة
لغتنامه دهخدا
عوقة. [ ع َ ق َ ] (ع ص ) کسی که مردم را از خیر بازدارد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عوقة
لغتنامه دهخدا
عوقة. [ ع َ ق َ ] (اِخ ) دهی است به یمامه که بنی عدی بن حنیفه در آن سکونت دارند. (از معجم البلدان ). و رجوع به منتهی الارب شود.
-
عوقة
لغتنامه دهخدا
عوقة. [ ع َ وَ ق َ ] (اِخ ) محله ای است از محله های بصره . رجوع به معجم البلدان شود.
-
عوقة
لغتنامه دهخدا
عوقة. [ ع ُ وَ ق َ ] (ع ص ) بازدارنده از حاجت ، و درنگی کننده . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بمعنی عُوَق است . (از اقرب الموارد). رجوع به عُوَق شود.
-
واژههای همآوا
-
اوقة
لغتنامه دهخدا
اوقة. [ اَ ق َ ] (ع اِ) جماعت . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
اوقة
لغتنامه دهخدا
اوقة. [ ق َ ] (ع اِ) مغاک و چاهی که در آن آب باران گرد آید. || جای بیضه نهادن مرغ در سر کوه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
عوقی
لغتنامه دهخدا
عوقی . [ ع َ ] (ص نسبی ) منسوب به عوقة، و آن بطنی است از عبدالقیس که در بصره ساکن بودند. و ابونضرة منذربن مالک بن قطعه ٔ عوقی بدان منسوب است . || منسوب به محله ای است در بصرة که «عوقة» در آنجا سکونت داشت ، لذا بدین نام شهرت یافته است . (از اللباب فی ...
-
درنگی نمودن
لغتنامه دهخدا
درنگی نمودن . [ دِ رَ ن ُ / ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) درنگی کردن . کندی کردن . آهستگی کردن . تأخیر کردن . تدکل . فشل . هلهلة. (منتهی الارب ): هنبتة؛ سستی و درنگی نمودن در کار. عوق ، عوقة، عیق ؛ درنگی نماینده . (منتهی الارب ). || ادامه دادن . باقی نه...