کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوعوکردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
عوعو کردن
لغتنامه دهخدا
عوعو کردن . [ ع َ ع َ / عُو عُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) بانگ کردن سگ . (فرهنگ فارسی معین ). پارس کردن . نَبح . نبیح . نُباح . (از منتهی الارب ). و رجوع به آنندراج و عوعو شود : مه فشاند نور و سگ عوعو کندهر کسی بر خلقت خود می تند.مولوی .
-
جستوجو در متن
-
وق وق
لغتنامه دهخدا
وق وق . [ وَ وَ ] (اِ صوت ) وغ وغ . آواز سگ . عوعو. (یادداشت مرحوم دهخدا).- وق وق کردن ؛ عوعوکردن سگ . وغ وغ کردن .