کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوض و بدل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عوض محمدبیگ
لغتنامه دهخدا
عوض محمدبیگ . [ ع َ وَ م ُ ح َم ْ م َ ب ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاته چناران بخش نوخندان شهرستان دره گز با 250 تن سکنه . آب آن از قنات . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
عوض آباد
لغتنامه دهخدا
عوض آباد. [ ع َ وَ ] (اِخ ) دهی از دهستان تل بزان بخش مسجدسلیمان شهرستان اهواز با 150 تن سکنه . آب آن از رود کارون بوسیله ٔ تلمبه ٔ آب . محصول آن غلات است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
جرجس عوض
لغتنامه دهخدا
جرجس عوض . [ ج ِ ج ِ ؟ ] (اِخ ) فیلوثاؤس . او راست : 1- الباکورة المنیرة فی لعبة الشطرنج الشهیرة. که در قاهره بطبع رسیده است . 2- تاریخ الایفومانس فیلوثاؤس عوض . 3-ذکری مصلح عظیم لمضی خمسین سنة علی وفاة الانبا. 4- کیرلس الرابع بطریرک الاقباط. (از م...
-
جستوجو در متن
-
بدل
لغتنامه دهخدا
بدل . [ ب َ دَ ] (ع اِ) هرچه بجای دیگری بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آنچه بجای دیگری ایستد. (ترجمان القرآن جرجانی ترتیب عادل بن علی ). خلف . (از اقرب الموارد). قیض . عوض . عقبة. (از منتهی الارب ). عوض و گهولی و هرچیز که بجای دیگری و...
-
اعواض
لغتنامه دهخدا
اعواض . [ اَع ْ ] (ع اِ) ج ِ عِوَض ، آنچه بجای دیگری آید و بدل . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). ج ِ عِوَض جانشین . بدل . (از اقرب الموارد).
-
بدل
لغتنامه دهخدا
بدل . [ ب َ ] (ع مص ) تغییر. تغییر دادن . (از اقرب الموارد). || عوض و جانشین کردن . جانشین کردن چیزی باچیز دیگر. (از اقرب الموارد): بدلت الثوب بغیره بدلاً؛ عوض کردم آن جامه را با غیر آن . (ناظم الاطباء).
-
کوهری
لغتنامه دهخدا
کوهری . [ هََ ] (اِ) عوض و بدل و مبادله ٔ به طور مساوی . (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس ).
-
گهولیدن
لغتنامه دهخدا
گهولیدن . [ گ َ دَ ] (مص ) عوض کردن و چیزی را به چیزی بدل کردن . (ناظم الاطباء).
-
عوضانه
لغتنامه دهخدا
عوضانه . [ ع َ وَ ن َ / ن ِ ] (ص نسبی ، ق مرکب ) بطور عوض . بجای عوض . (ناظم الاطباء). در مقام عوض و بدل .
-
متعاوض
لغتنامه دهخدا
متعاوض . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) پذیرنده ٔ عوض و بدل . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
عیاض
لغتنامه دهخدا
عیاض . (ع مص ) عوض دادن . (ازمنتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). و اصل آن عِواض است که واو ماقبل مکسور به یاء بدل شده است . (از اقرب الموارد). عَوْض . عِوَض . رجوع به عوض شود.
-
مستبدل
لغتنامه دهخدا
مستبدل . [ م ُ ت َ دِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از استبدال . گیرنده چیزی را بدل چیزی و خواهنده چیزی را در عوض چیزی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). بدل کننده . (غیاث ) (آنندراج ). رجوع به استبدال شود.
-
گوهریدن
لغتنامه دهخدا
گوهریدن . [ گ َ / گُو هََ دَ ] (مص ) یعنی چیزی رابه چیزی عوض و بدل کردن . (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
گهولی
لغتنامه دهخدا
گهولی . [ گ َ ] (حامص ) عوض و بدل کردن چیزی باشد به چیزی دیگر. (برهان قاطع) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). معاوضه . تبدیل . چیزی به چیزی فروختن .