کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عوذان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عوذان
لغتنامه دهخدا
عوذان . (ع ص ، اِ) ج ِ عائذ. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). رجوع به عائذ شود.
-
واژههای همآوا
-
اوزان
لغتنامه دهخدا
اوزان . [ اَ ] (ع اِ) ج ِوزن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).- اوزان و مقیاسها ؛ اندازه گیری بدوی طول و ظرفیت و وزن احتمالاً از ادوار ماقبل تاریخ معمول بوده . آحاد اولیه مبتنی بر بدن انسان و دانه های گیاهان بوده (مانند وجب و گندم ). در...
-
جستوجو در متن
-
عایذ
لغتنامه دهخدا
عایذ. [ ی ِ ] (ع ص ) نوزاینده از آهو و اسب و شتر و گوسپند و جز آن . ج ، عوذ و عوذان . (ناظم الاطباء). رجوع به عائذ شود.
-
عائذ
لغتنامه دهخدا
عائذ. [ ءِ ] (ع ص ) پناه آورنده . (منتهی الارب ) (آنندراج ) : این مرا زائر آن مرا عائذاین مرا مخلص آن مرا دلدار. خاقانی .|| نو زاینده از آهو اسب و شتر و گوسپند و جز آن . ج ، عُوذ و عوذان . (منتهی الارب ).