کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عواصم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عواصم
لغتنامه دهخدا
عواصم . [ ع َ ص ِ ] (اِخ ) نام قلعه ها و حصارها و ولایتی است که بر آنهااحاطه دارد، و آن مابین حلب و انطاکیه قرار گرفته وقصبه ٔ آن انطاکیه باشد. بیشترِ آن در کوهستان واقع است و آن در حکم پناهگاهی بود، لذا بدین نام مشهور گشت . و غالباً در سرحدات و ثغور...
-
عواصم
لغتنامه دهخدا
عواصم . [ ع َ ص ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عاصمة. (از اقرب الموارد). رجوع به عاصمة شود. || ج ِ عاصم ، بمعنی مانع. (از معجم البلدان ). رجوع به عاصم شود.
-
جستوجو در متن
-
عوادل
لغتنامه دهخدا
عوادل . [ ع َ دِ] (اِخ ) عوادل الثغور؛ از بلاد شام ، آن است که در نزدیکی بلاد روم قرار گرفته است ، و «عواصم » آنجاست که پشت حدود و ثغور باشد. و «عوادل » دورتر از عواصم باشد. (از مفاتیح العلوم خوارزمی ). و رجوع به عواصم شود.
-
هاب
لغتنامه دهخدا
هاب . [ ب ُ ] (اِخ ) قلعه ٔ عظیمی است از عواصم . (از معجم البلدان ).
-
عناذان
لغتنامه دهخدا
عناذان . [ ع َ ] (اِخ ) قریه ای است از قرای قنسرین ، از کوره ٔ اُرتیق ، از عواصم . و آن نامی است اعجمی و ریشه ٔ عربی ندارد. (از معجم البلدان ).
-
حصن سلمان
لغتنامه دهخدا
حصن سلمان . [ ح ِ ن ِ س َ] (اِخ ) از قلعه های قورس از عواصم است . منسوب به سلمان بن ربیعة یا سلمان بن قرات است . (معجم البلدان ).
-
دانا
لغتنامه دهخدا
دانا. (اِخ ) نام دهی دیرینه در نزدیکی حلب به عواصم در دامنه ٔ جبل لبنان و در کران آن صفه ای است بفراخی میدانی و در میانه ٔ آن قبری است و قبه ای اما خداوند آن شناخته نیست . (از معجم البلدان ). و نیز رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
-
عرقة
لغتنامه دهخدا
عرقة. [ ع ِ ق َ ] (اِخ ) شهری است در چهارفرسخی مشرق طرابلس ، و آن آخرین شهر از اعمال دمشق باشد. شهری است در دامنه ٔ کوه و با دریا در حدود یک میل فاصله دارد. و بر کوه آن قلعه ای است از آن همین شهر. و گویند آن شهری است از عواصم مابین رفنیة و طرابلس . و...
-
قاسم مؤتمن
لغتنامه دهخدا
قاسم مؤتمن . [ س ِ م ُءْ ت َ م َ ] (اِخ )ابن هارون الرشید عباسی (173 - 208 هَ . ق . / 790 -823 م .) و برادر امین و مأمون است . هارون الرشید در زمان خود او را پس از دو برادر خود به ولیعهدی نصب کرد و به لقب مؤتمن ملقب گردانید و جزیره و ثغور وعواصم ر...
-
ثغر
لغتنامه دهخدا
ثغر. [ ث َ / ث َ غ َ ] (ع اِ) درختی است که شکوفه ٔ سپید دارد. || گو. || رخنه . || دره ٔ فراخ . || دهن . || دندانها یا دندانهای پیشین یا دندان که هنوز در لثه باشد. || رسته ٔ دندان . || سرحد ملک کفار. مرز. دربند. دربند میان کفر و اسلام . (منتهی الارب )...
-
جناس
لغتنامه دهخدا
جناس . [ ج ِ ] (ع مص ) هم جنس بودن . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || (اِمص ) همجنسی . (فرهنگ فارسی معین ). || (اصطلاح بدیع) آوردن دو یا چند کلمه که لفظاً یکی ومعناً مختلف باشند و آن دارای انواعی است . جناس نزداهل بدیع از محسنات لفظیه بشمار رود و آن...
-
صاحب الزنج
لغتنامه دهخدا
صاحب الزنج . [ ح ِ بُزْ زَ ](اِخ ) ابن اثیر در حوادث سال 255 هَ . ق . گوید: به شوال این سال در فرات بصره مردی خروج کرد و خود را علی بن محمدبن احمدبن عیسی بن زیدبن علی بن حسین بن علی بن ابی طالب خواند و زنگیان را که در سباخ بودند فراهم ساخت و از دجله ...