کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنکبوتیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عنکبوتیة
لغتنامه دهخدا
عنکبوتیة. [ ع َ ک َ تی ی َ ] (ع ص نسبی ) مؤنث عنکبوتی ، که منسوب به عنکبوت است . رجوع به عنکبوت شود. || (اِ) صفحه ٔ بالایین اسطرلاب که مدار اکثر احکام اسطرلاب بر آن است . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به عنکبوت اسطرلاب و اسطرلاب و عنکبوتی شود. || ...
-
واژههای مشابه
-
عنکبوتیه ٔ دماغی
لغتنامه دهخدا
عنکبوتیه ٔ دماغی . [ ع َ ک َتی ی َ / ی ِ ی ِ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمتی ازپرده ٔ عنکبوتیه است که دماغ را می پوشاند و دارای دوورقه ٔ جداری و احشائی و یک حفره ٔ میانی است . ورقه ٔ جداری به سطح داخلی سخت شامه اتصال دارد، و ورقه ٔ احشائی روی سطح ...
-
عنکبوتیه ٔ نخاعی
لغتنامه دهخدا
عنکبوتیه ٔ نخاعی . [ ع َ ک َ تی ی َ / ی ِ ی ِ ن ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قسمتی از پرده ٔ عنکبوتیه است که نخاع را پوشانده است و عبارت از غشاء هم بند نازکی است که از دو ورقه تشکیل یافته : یکی ورقه ٔ جداری و دیگری ورقه ٔ احشائی ، که مابین آنها فضای ف...
-
جستوجو در متن
-
هفت راه
لغتنامه دهخدا
هفت راه . [ هََ ] (اِ مرکب ) کنایه از هفت پرده ٔ چشم است که صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه ، قرنیه و ملتحمه باشد. (برهان ). رجوع به هفت پرده شود.
-
ذبابی
لغتنامه دهخدا
ذبابی . [ ذُ بی ی ] (ع اِ) برآمدگی و نُتُوّ طبقه ٔ عنکبوتیه (در چشم ) از جراحت و جز آن .
-
طبقات عین
لغتنامه دهخدا
طبقات عین . [ طَ ب َ ت ِ ع َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، قرنیه ، ملتحمه . (از برهان ذیل هفت حجله ٔ نور). و صاحب غیاث ذیل هفت پرده ٔ چشم (هفت طبقه ) آرد: هفت پرده ٔ چشم از این قرار است : 1- طبقه ٔ ملتحمه که از همه بی...
-
هفت حجله ٔ نور
لغتنامه دهخدا
هفت حجله ٔ نور. [ هََ ح ِ ل َ / ل ِ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایت از هفت پرده ٔ چشم است که آن صلبیه ، مشیمیه ، شبکیه ، عنکبوتیه ، عنبیه ، قرنیه و ملتحمه باشد. (برهان ).
-
هفت طبقه
لغتنامه دهخدا
هفت طبقه . [ هََ طَ ب َ ق َ / ق ِ ] (اِ مرکب ) مثل هفت پرده ، و آن ملتحمه ، قرنیه ، عنبیه ، عنکبوتیه ، شبکیه ، مشیمیه و صلبیه است . رجوع به هفت حجله ٔ نور شود. || (ص مرکب ) هر بنایی که دارای هفت طبقه باشد. هفت مرتبه .
-
بیضی
لغتنامه دهخدا
بیضی . [ ب َ / ب ِ ] (از ع ، اِ) رطوبتی است سفید و شفاف مانند سفیدی بیضه ٔ مرغ در میان چشم مابین پرده ٔ عنبیه و عنکبوتیه . (غیاث ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || سپیدی . || صافی . (ناظم الاطباء).
-
عنکبوتی
لغتنامه دهخدا
عنکبوتی . [ ع َ ک َ ] (ص نسبی ) منسوب به عنکبوت . رجوع به عنکبوت شود. || (اِ)صفحه ای باشد مشبک بر اسطرلاب . (آنندراج ) (غیاث اللغات ). رجوع به عنکبوت اسطرلاب و اسطرلاب شود. || عنکبوتیه ٔ چشم ، که از طبقات چشم است : مانند عنکبوت سطرلاب رخنه شداطباق عن...
-
مایع
لغتنامه دهخدا
مایع. [ ی ِ ] (ع ص ، اِ) مائع. هر چیز روان مثل آب و سرکه وشراب که بر روی زمین جاری شود. (ناظم الاطباء). که جامد نباشد. که سیلان کند. جسمی که روان باشد. آبکی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرهنگستان ایران «آبگونه » را بجای این کلمه پذیرفته است . رجوع ...