کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عنبیهشکافی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عنبیة
لغتنامه دهخدا
عنبیة. [ ع ِ ن َ بی ی َ ] (ع اِ) نام طبقه ٔ سوم از هفت طبقه ٔ چشم است . رنگ آن مختلف می باشد، و در بعضی اشخاص سیاه و در بعضی اشهل و در بعضی ازرق بود. (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ). قسمت قدامی پرده ٔ عضلانی عروقی است که عموداً در عقب قرنیه و در جلو ...
-
پیوند شکافی
لغتنامه دهخدا
پیوند شکافی . [ پ َ / پ ِ وَ دِ ش ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی پیوند در درختان و گیاهان وآن دو گونه است : ساده و مرکب . رجوع به پیوند شود.
-
موی شکافی
لغتنامه دهخدا
موی شکافی .[ ش ِ ] (حامص مرکب ) موشکافی . صفت و عمل موی شکاف . || دقت بسیار. باریک بینی . (از یادداشت مؤلف ). و رجوع به موشکافی و موی شکافتن و موی شکاف شود.
-
موی شکافی کردن
لغتنامه دهخدا
موی شکافی کردن . [ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دقت بسیار ورزیدن در کارها یا مسأله ای . در درک یا حل یابیان نکته و موضوعی سخت دقت و ظرافت به کار بردن .