کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عملاء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عملاء
لغتنامه دهخدا
عملاء. [ ع ُ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَمیل . (از المنجد). رجوع به عمیل شود.
-
واژههای همآوا
-
املاء
لغتنامه دهخدا
املاء. [ اَ ] (ع اِ) ج ِمَلاَ ٔ. و از آنست : احسنوا املأکم ؛ ای اخلاقکم . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به ملأ شود.
-
املاء
لغتنامه دهخدا
املاء. [ اِ ] (ع مص ) پر کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). || زکام زده گردانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). زکام رسانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). || سخت کشیدن کمان را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کمان پرُ درکشیدن ...
-
املاع
لغتنامه دهخدا
املاع . [ اِ ] (ع مص ) تیز رفتن ناقه یا برفتار عنق دویدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
عمیل
لغتنامه دهخدا
عمیل . [ ع َ ] (ع ص ، اِ) عامل و کارگزار و تحصیلدار. (ناظم الاطباء). || آنکه در تجارت با او داد و ستد کنی و او نیز با تو داد و ستد کند. (از المنجد). || وکیل و نماینده ٔ تاجر در جهات مختلف . (از المنجد). || در تداول امروزین عرب زبانان ، عمیل بمعنی مزد...