کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمرو تنوخی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمرو تنوخی
لغتنامه دهخدا
عمرو تنوخی . [ ع َ رِ ت َ ] (اِخ ) ابن فهیم بن تیم اﷲ تنوخی قضاعی . از قحطان . دومین از ملوک سلسله ٔ تنوخی در عراق . وی پس از کشته شدن برادرش مالک ، به پادشاهی رسید و مدت پانزده سال با حسن سلوک بر عراق سلطنت راند و در حدود سال 350 هَ .ق . درگذشت . (ا...
-
واژههای مشابه
-
دیر عمرو
لغتنامه دهخدا
دیر عمرو. [ دَ رِ ع َ رْ ] (اِخ ) رشته کوهی است در طی ، نزدیک قریه ٔ جو و ذکر آن در اشعار زهیر آمده است . (از معجم البلدان ).
-
ربیعةبن عمرو
لغتنامه دهخدا
ربیعةبن عمرو. [ رَ ع َ ت ِ ن ِ ع َم ْ رْ ] (اِخ ) ابن عمیربن عوف بن عقدةبن غیرةبن عوف بن ثقیف ، برادر ابوعبید ثقفی ، پدر مختار معروف ... ابن مندة از طریق کلبی از ابوصالح از ابن عباس روایت کرده که آیه ٔ «وَ اِن تبتم فَلَکُم رؤس اموالکم » (قرآن 279/2)...
-
عمرو اجداری
لغتنامه دهخدا
عمرو اجداری . [ ع َ رِ اَ ] (اِخ ) ابن اسود. رجوع به عمرو کلبی شود.
-
عمرو اسدی
لغتنامه دهخدا
عمرو اسدی . [ ع َ رِ اَ س َ ] (اِخ ) ابن شاس بن عبیدبن ثعلبه ٔ اسدی ، مکنی به ابوعرار. از شعرای دوره ٔ جاهلی بود. او اسلام آورد و در جنگ قادسیه شرکت کرد و اشعاری درباره ٔ این جنگ دارد. وی در حدود سال 30 هَ .ق . درگذشت . رجوع به ابوعرار شود. (از الاعل...
-
عمرو اشدق
لغتنامه دهخدا
عمرو اشدق . [ ع َ رِاَ دَ ] (اِخ ) ابن سعیدبن عاص . رجوع به اشدق شود.
-
عمرو انصاری
لغتنامه دهخدا
عمرو انصاری . [ ع َ رِ اَ ] (اِخ ) ابن جموح بن زید. رجوع به عمرو سلمی شود.
-
عمرو باهلی
لغتنامه دهخدا
عمرو باهلی . [ ع َ رِ هَِ] (اِخ ) ابن احمربن عمردبن عامر باهلی ، مکنی به ابوخطاب . شاعر مخضرم (از شعرای دوره ٔ جاهلیت و اسلام ) بود که در حدود نود سال بزیست . وی در غزوات روم شرکت کرد و یکی از چشمانش آسیب دید. سپس به شام رفت و بعد در الجزیرة سکونت گز...
-
عمرو بصری
لغتنامه دهخدا
عمرو بصری . [ ع َ رِ ب َ ] (اِخ ) ابن عبید بصری ، مکنی به ابوعثمان . شیخ معتزله در عصر خویش . جد او از فارس بود و پدرش ابتدا بافنده ، سپس از شرطه ٔ حجاج در بصره گشت . وی بسال 80 هَ .ق .متولد شد و به علم و زهد شهرت یافت . نزد منصور خلیفه ٔ عباسی تقربی...
-
عمرو بکالی
لغتنامه دهخدا
عمرو بکالی . [ ع َ رِ ب ِ ] (اِخ ) رجوع به ابوعثمان شود.
-
عمرو بکری
لغتنامه دهخدا
عمرو بکری . [ ع َ رِ ب َ ] (اِخ ) ابن قَمیئةبن ذریح بکری وائلی نزاری . از شعرا و شجاعان دوره ٔجاهلیت بود که در حدود سال 180 قبل از هجرت متولد شد. وی مدتی در حیره اقامت گزید و امری ءالقیس را در سفرش بنزد قیصر همراهی کرد و در راه درگذشت (در حدود سال 85...
-
عمرو تغلبی
لغتنامه دهخدا
عمرو تغلبی . [ ع َ رِ ت َ ل ِ ] (اِخ )ابن أیهَم بن افلت تغلبی . شاعر و از نصارای تغلب درعصر اول اسلام بود و در الجزیرة سکونت داشت . وی معاصر اخطل بود و اشعار بسیاری نیز دارد. نام او را «عمیر» نیز دانسته اند. (از الاعلام زرکلی از سمط اللاَّلی ص 184 و...
-
عمرو تمیمی
لغتنامه دهخدا
عمرو تمیمی . [ ع َ رِ ت َ ] (اِخ ) ابن بکر تمیمی . وی یکی از سه تن خوارج بود که تصمیم گرفتند علی (ع )، معاویه و عمروبن عاص را در شب هفدهم رمضان سال چهلم هجرت به قتل رسانند. و عمرو مأمور قتل عمروبن عاص در مصر گشت . وی در شب معین بر عمروبن عاص کمین کر...
-
عمرو تمیمی
لغتنامه دهخدا
عمرو تمیمی . [ ع َ رِ ت َ ] (اِخ ) ابن سنان بن سمی تمیمی منقری ، مکنی به ابوربعی و مشهور به ابن اهتم . از خطبا و شعرای دوره ٔ جاهلیت و اسلام . اصل او از نجد است و چون بر پیغمبر (ص ) وارد گشت اسلام آورد و فصاحت او در سخن مورد اعجاب و تحسین پیامبر (ص )...