کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمارات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمارات
لغتنامه دهخدا
عمارات . [ ] (اِخ ) نام بطنی است که به دهامشة منسوبند و در حماة بسر برند. (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة ج 2 ص 822 از عشائرالشام وصفی زکریا ج 2 ص 151).
-
عمارات
لغتنامه دهخدا
عمارات . [ ] (اِخ ) نام عشیره ای است از عَنَزة. این عشیره در حدود چهارهزار خانه و یازده هزار خیمه دارند. و منازل آنان در ساحل فرات قرار گرفته و از شمال محدود است به کربلاء تا عانة و بوکمال و از جنوب به نواحی نفود. و گاهی در طلب چراگاه و مرتع تا حدود ...
-
عمارات
لغتنامه دهخدا
عمارات . [ ] (اِخ ) نام فرقه ای است از علایا، از لیاثنة در وادی موسی . اصل آنان از قریه ٔ ادنی از اعمال خلیل است . (از معجم قبائل العرب عمر رضا کحالة ج 2 ص 822 از تاریخ شرقی الاردن و قبائلها تألیف بیک ص 365).
-
عمارات
لغتنامه دهخدا
عمارات . [ ع ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چمچمال بخش صحنه ٔ شهرستان کرمانشاه ، واقع در 14هزارگزی جنوب باختری صحنه و 10هزارگزی جنوب راه شوسه ٔ کرمانشاه به همدان . ناحیه ای است دشت و دارای آب و هوای سرد معتدل و295 تن سکنه . آب آن از دره ٔ سرخانی تأمین...
-
عمارات
لغتنامه دهخدا
عمارات . [ ع ِ ](ع اِ) ج ِ عمارت . ساختمانها. رجوع به عِمارت شود.
-
واژههای همآوا
-
امارات
لغتنامه دهخدا
امارات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ اَمارة. علامتها و نشانها. (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (از مهذب الاسماء) : اگر شغل هارون کفایت شود و ان شأاﷲ که شود، سخت زود که امارات آن دیده میشود و اگر دیرترروزگار گیرد رای درست تر بنده آن است که خداوند به مرو رود. (تاریخ ...
-
جستوجو در متن
-
کلس
لغتنامه دهخدا
کلس . [ ک َ ل َ ] (اِ) در هندی قبه را گویند که بر گنبد عماری و بروج و مساجد و کنگره های عمارات نصب کنند. (غیاث ).
-
نماسازی
لغتنامه دهخدا
نماسازی . [ ن ُ / ن ِ / ن َ ] (حامص مرکب ) فن ساختن نمای عمارات . (فرهنگ فارسی معین ).
-
ابوسندرینوس
لغتنامه دهخدا
ابوسندرینوس . [ ] (اِخ ) ابن قفطی گوید: حکیمی ریاضی از مردم روم بود بعد از اقلیدس وملوک وقت در احداث عمارات از او اعانت می جسته اند.
-
دارالمثمنه
لغتنامه دهخدا
دارالمثمنه . [ رُل ْ م ُ ث َم ْ م َ ن َ ] (اِخ ) یکی از عمارات المطیع ﷲ تعالی در دارالخلافه ٔ بغداد. (معجم البلدان ).
-
پیسرک
لغتنامه دهخدا
پیسرک . [ س ُ رَ ] (اِ) ابابیل که پرنده ای است سیاه بقدر گنجشک و در سقف عمارات آشیانه کند. و شاید لفظ مذکور محرف پرستوک باشد. (فرهنگ نظام ).
-
قیرشهر
لغتنامه دهخدا
قیرشهر. [ ش َ ] (اِخ ) شهری بزرگ است [ از روم ] و در او عمارات عالی و هوای خوب دارد. حقوق دیوانیش پنجاه وهفت هزار دینار. (نزهةالقلوب ؛ مقاله ٔ سوم ص 99).
-
لجاءة
لغتنامه دهخدا
لجاءة. [ ل َ ج َ ءَ ] (اِخ ) نام حره ٔ سیاهی است به زمین صلخداز نواحی شام و در آن دهها و کشتزارها و عمارات فراخ است و این نام بدانها اطلاق شود. (معجم البلدان ).