کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عمادالدین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) عبدالعزیز، ملقب به عمادالدین و مشهور به مولانازاده . رجوع به عمادالدین ابهری شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) عبدالعظیم حسنی قزوینی . رجوع به عمادالدین قزوینی (عبدالعظیم ...) شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) عثمان بن عادل ایوبی ، ملقب به عمادالدین و مشهور به الملک العزیز. رجوع به عمادالدین ایوبی (عثمان بن عادل ...) شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع َ دُدْ دی ] (اِخ ) عثمان بن یوسف ، ملقب به عمادالدین و مشهور به الملک العزیز، از ایوبیان مصر. رجوع به عمادالدین ایوبی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (امیر...) محمود اصفهانی ، ملقب به عمادالدین . وزیر امیر نجم الدین ثانی . رجوع به عمادالدین اصفهانی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) محمود کاوان ، ملقب به عمادالدین و مشهور به خواجه جهان . وی در گلبرکه بود و سلطان حسین میرزا بایقرا، سید کاظمی را به رسالت نزد اوفرستاد. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 334 شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (خواجه ...) مسعود سمنانی ، وزیر امیر تیمور گورکانی . رجوع به عمادالدین سمنانی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (شیخ ...) از شعرای نیمه ٔاول قرن سیزدهم هَ . ق . (1180 - 1249 هَ . ق .). تولد و وفات او در حمص بود و او را دیوان شعری است . (ازمعجم المؤلفین از اعلام الادب ادهم جندی ج 2 ص 66).
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) (قاضی ...) عبدالجباربن احمدبن عبدالجبار رازی ،ملقب به عمادالدین . امام معتزله . رجوع به عبدالجبار(ابن احمدبن عبدالجبار...) و عمادالدین رازی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) ابن سلمه . هندوشاه نخجوانی نام او را جزء وزرای دولت سلجوقی آورده است و ذکری از اخبار و احوال وی نکرده است . رجوع به تجارب السلف نخجوانی چ عباس اقبال ص 282 شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) ابن مشطوب . نام وی احمدبن امیر یوسف سیف الدین علی بن احمدبن ابی السهیحأبن عبداﷲبن ابی خلیل بن مرزبان هکاری ، مشهور به ابن مشطوب و ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالعباس است . از امرای بزرگ دولت صلاحیه در نابلس . رجو...
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) احمد زاکانی ، ملقب به عمادالدین . رجوع به عمادالدین زاکانی شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن ابراهیم واسطی حنبلی ، ملقب به عمادالدین . از علمای اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هَ . ق . رجوع به احمد (ابن ابراهیم ...) شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن امیر محمد، ملقب به عمادالدین . پنجمین از آل مظفر. رجوع به عمادالدین مظفری شود.
-
عمادالدین
لغتنامه دهخدا
عمادالدین . [ ع ِ دُدْ دی ] (اِخ ) احمدبن امیر یوسف سیف الدین علی بن احمدبن ابی الهیجأبن عبداﷲبن ابی خلیل بن مرزبان هکاری ، مشهور به ابن مشطوب و ملقب به عمادالدین و مکنی به ابوالعباس . از امرای بزرگ دولت صلاحیه در نابلس . رجوع به ابن مشطوب شود.