کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علیقلی تبریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علیقلی تبریزی
لغتنامه دهخدا
علیقلی تبریزی . [ ع َ ق ُ ی ِ ت َ ] (اِخ ) اردبیلی تبریزی . متخلص به ماهر. رجوع به علیقلی ماهر شود.
-
واژههای مشابه
-
علیقلی خلخالی
لغتنامه دهخدا
علیقلی خلخالی . [ ع َ ق ُ ی ِ خ َ ] (اِخ ) مشهور به واقف خلخالی . رجوع به علیقلی واقف شود.
-
علیقلی خان
لغتنامه دهخدا
علیقلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) (حاج ...)ملقب به سردار اسعد. او فرزند سوم حسینقلی خان ایلخانی بختیاری بود. وی یکی از سران جنبش آزادی خواهی و انقلاب در زمان مشروطیت به شمار می رفت . پدرش در شعبان 1299 هَ . ق . بدست مسعودمیرزا ظل السلطان کشته شد و او پ...
-
علیقلی خان
لغتنامه دهخدا
علیقلی خان . [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) ابن شاه وردی خان ، والی لر کوچک . وی تا آخر عمر به صورت تبعید در خراسان می زیست و برخی اشعار او را نصرآبادی نقل کرده است . (از الذریعه ٔ ج 9 ص 761 ازتذکره ٔ نصرآبادی فصل دوم ص 32 و روز روشن ص 471).
-
چارسو علیقلی آقا
لغتنامه دهخدا
چارسو علیقلی آقا. [ ع َ ق ُ ] (اِخ ) یکی از چارسوهای اصفهان و در محله ای واقع آن محله را نیز بهمین اسم مینامند و با محله ٔ بیدآباد مجاورت دارد. مدرسه ای عالی و حمامی بسیار معتبر موسوم بمدرسه و حمام علیقلی آقا در نزدیکی چارسو است علیقلی آقا ظاهراً از ...
-
دیزج علیقلی بیگ
لغتنامه دهخدا
دیزج علیقلی بیگ . [ زَ ع َ ق ُب ِ ی ْ ] (اِخ ) دهی است از بخش سراسکند شهرستان تبریز با 658 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
-
علیقلی خان افشار
لغتنامه دهخدا
علیقلی خان افشار. [ ع َ ق ُ ن ِ اَ ] (اِخ ) وی برادرزاده ٔ نادرشاه افشار بود. هنگامی که نادرشاه به ظلم و ستم و قتل مردم بیگناه پرداخت ، در هر گوشه از مملکت ایران طغیان و شورش آغاز شد، از جمله این علیقلی خان در سیستان به مخالفت با عموی خود برخاست و شو...
-
جستوجو در متن
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن احمدبن یوسف بن حسین بن یوسف بن موسی الحصکفی الحلبی العباسی الشافعی ، مشهور به ابن منلا. شرح اخبار وی در چند تاریخ منظور افتاده است و از ارباب سیَر و مصنفین معجمات هرکه ترجمت او در تألیف خویش درج کرده در صفتش...
-
جریده نگاری
لغتنامه دهخدا
جریده نگاری . [ ج َ دَ / دِ ن ِ ] (حامص مرکب ) نوشتن روزنامه یا مجله یا نشریه های مرتب روزانه یا هفتگی یا ماهانه که مندرجات آنها گاه سیاسی و خبری و اجتماعی است وگاه علمی و فنی و ادبی . و در عصر حاضر جریده ها یا مطبوعات تأثیر بسیاری در پیشرفت تمدن مل...