کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علکس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علکس
لغتنامه دهخدا
علکس . [ ع َ ک َ ] (اِخ ) مردی است یمنی . (منتهی الارب ).
-
علکس
لغتنامه دهخدا
علکس . [ ع ِل ْ ل َ ] (ع ص ) انبوه و بهم پیچیده : شَعر علکس ؛ کثیر متراکب . (اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
علنکس
لغتنامه دهخدا
علنکس . [ ع َ ل َک َ ] (ع ص ) بسیار و انبوه : شَعر علنکس ؛ کثیر متراکب . (از اقرب الموارد). عِلّکس . و رجوع به علکس شود.
-
علکسة
لغتنامه دهخدا
علکسة. [ ع َ ک َ س َ ] (ع مص )جمع شدن : علکس البیض ؛ اجتمع. (ذیل اقرب الموارد).