کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عليق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علیق
لغتنامه دهخدا
علیق . [ ع َ ] (ع اِ) علف ستور و جو و اسپست . (منتهی الارب ) (از لسان العرب ) (از تاج العروس ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة). و در تداول فارسی زبانان امروزی بیشتر بر علوفه ٔ اسبان اطلاق میشود. || بر سبیل مثال شراب را نیز علیق نامند. (از لسان العرب...
-
علیق
لغتنامه دهخدا
علیق . [ ع ُل ْ ل َ ] (ع اِ) گیاهی است که به درخت پیچد. (از لسان العرب ). گیاهی است که به درخت پیچد و شبیه به گل سرخ است و آن را عُلّیقی ̍ نیز گویند و یک دانه ٔ آن عُلّیقة است .(از اقرب الموارد). درختی باشد که برگ آن را پزند ودر خضاب به کار برند. (بر...
-
علیق الجبل
لغتنامه دهخدا
علیق الجبل . [ ع ُل ْ ل َ قُل ْ ج َ ب َ ] (ع اِ مرکب ) علیق کوهی . نوعی از گیاه «علیق » است . رجوع به عُلّیق شود.
-
علیق القدس
لغتنامه دهخدا
علیق القدس . [ ع ُل ْ ل َ قُل ْ ق ُ ] (ع اِ مرکب ) نوعی گیاه «علیق » است که آن را علیق الکلب نیز گویند. رجوع به «علّیق الکلب » شود.
-
علیق الکلب
لغتنامه دهخدا
علیق الکلب . [ ع ُل ْ ل َ قُل ْ ک َ ] (ع اِ مرکب ) آن را علیق القدس نیز نامند و به شیرازی آن را درخت «سه گل » و به فرنگی «پلیور» گویند. و گل آن را به فارسی «سه گل » و به عربی «وردالساج » و «نسرین الساج » وبه یونانی «طیش » یا «طش » خوانند. و آن گیاهی ...
-
جستوجو در متن
-
علیقة
لغتنامه دهخدا
علیقة. [ ع ُل ْ ل َ ق َ ] (ع اِ) یک دانه عُلّیق و آن گیاهی است که بر درخت می پیچد. (از اقرب الموارد). رجوع به عُلّیق شود.
-
فویوس
لغتنامه دهخدا
فویوس . (اِ) علیق الکلب . (فهرست مخزن الادویه ).
-
اربیس
لغتنامه دهخدا
اربیس . [ ] (اِ) بیونانی علیق است . (فهرست مخزن الأدویه ).
-
علیقی
لغتنامه دهخدا
علیقی . [ ع ُل ْ ل َ قا ] (ع اِ) گیاهی است که بر درخت می پیچد و آن را «علیق » گویند. رجوع به عُلّیق شود. (از لسان العرب ) (از اقرب الموارد).
-
کیهه
لغتنامه دهخدا
کیهه . [ک َ / کی هََ / هَِ ] (اِ) نام درختی است پرخار و میوه ٔ آن شبیه به توت باشد. و بعضی گویند رستنیی بود که مانند عشقه خود را بر درخت پیچد، و میوه ٔ آن به توت ماند، و به عربی علیق خوانند. (برهان ). تمش و علیق و نوعی از عشقه . (ناظم الاطباء). تمشک ...
-
قلینوبوذیون
لغتنامه دهخدا
قلینوبوذیون . [ ] (معرب ، اِ) قلینوقوذیون . نوعی از علیق است . (فهرست مخزن الادویة).
-
اسپرس
لغتنامه دهخدا
اسپرس . [ اِ پ ِ رِ ] (اِ) قسمی گیاه برای علیق ستور و آن غیر یونجه است .
-
اعز
لغتنامه دهخدا
اعز. [ اَ ع َزز ] (اِخ ) ابن علیق . محدث است . (منتهی الارب ).
-
اروک
لغتنامه دهخدا
اروک . [ ] (اِ) به معنی زیه و لثه است : علیق ثمره اش بتوت ماند... اروک را سخت کند و ریش دهن ببرد. (نزهة القلوب ). رجوع به علیق در تحفه ٔ حکیم مؤمن و مخزن الادویة شود. در گوناباد خراسان آروک گویند.