کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علوف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علوف
لغتنامه دهخدا
علوف . [ ع ِ ] (ع ص ) شیخ علوف ؛ پیر کلان سال . (منتهی الارب ). این کلمه در منتهی الارب بصورت عِلّوف و در تاج العروس ، عِلْوَف ّ بر وزن جِرْدَحْل آمده و گوید: شیخ علوف ؛ أی کبیرالسن . در متن اللغه نیز بر همین وزن آمده است . و در اقرب الموارد، عِلوف ...
-
واژههای همآوا
-
الوف
لغتنامه دهخدا
الوف . [ ] (اِخ ) (الخوری ) میخائیل . او راست : مختصر تاریخ الیونان القدیم . رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ستون 465 شود.
-
الوف
لغتنامه دهخدا
الوف . [ ] (اِخ ) میخائیل موسی بعلبکی . او راست : تاریخ بعلبک . رجوع به معجم المطبوعات ج 1 ستون 465 شود.
-
الوف
لغتنامه دهخدا
الوف . [ ] (اِخ ) ندره نکولا. او راست : ضحایا البشریة که مجموعه ٔ مقالاتی است . (از معجم المطبوعات ج 1 ستون 465).
-
الوف
لغتنامه دهخدا
الوف . [ اَ ] (ع ص ) بسیار الفت گیرنده . ج ، اُلُف . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). خوگر. زودجوش . زودانس . کثیرالالفة : خیره خلق الوف تو بی جرم بچه معنی ز من شده ست نفور؟مسعودسعد.
-
الوف
لغتنامه دهخدا
الوف . [ اُ ] (ع اِ) ج ِ اَلف . هزاران . (از غیاث اللغات ) (از اقرب الموارد) (از آنندراج ). هزارگان ، جمع دیگر آن آلاف است . (اقرب الموارد) : اء لم تر الی الذین خرجوا من دیارهم و هم الوف حذرالموت (قرآن 243/2)؛ یعنی ندانسته اید قصه ٔ ایشان که از سراها...
-
جستوجو در متن
-
پیچیده کوهان
لغتنامه دهخدا
پیچیده کوهان . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ) دارای کوهانی نیک بررسته : علوف السنام ؛ پیچیده کوهان که گویی بچادر بسته . (منتهی الارب ).