کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علفی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علفی
لغتنامه دهخدا
علفی . [ ع َ ل َ] (ص نسبی ) از علف . || نوعی پارچه است .- ابریشم علفی ؛ پارچه ای که از ابریشم مصنوعی (غیرطبیعی ) ساخته شده باشد.
-
واژههای مشابه
-
گز علفی
لغتنامه دهخدا
گز علفی . [ گ َ زِ ع َ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) گزانگبین است . رجوع به این مدخل شود.
-
بید علفی
لغتنامه دهخدا
بید علفی . [ دِ ع َ ل َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) بید پاکوتاه . صفصاف صغیر. (واژه نامه ٔ گیاهی ص 162).
-
واژههای همآوا
-
الفی
لغتنامه دهخدا
الفی . [ ] (اِخ ) سیف الدین قلاون سلطان مصر. منکو تیمور با وی محاربه کرد. رجوع به حبیب السیر چاپ سنگی تهران جزء اول از ج 3 ص 38 و همین کتاب چ خیام ج 3 ص 109 شود .
-
الفی
لغتنامه دهخدا
الفی . [ اَ ] (اِخ ) احمد افندی . رجوع به احمدالالفی در این لغت نامه و معجم المطبوعات شود.
-
الفی
لغتنامه دهخدا
الفی . [ اَ ف َ ] (ع عدد، ص ، اِ) تثنیه ٔ اَلْف . دو هزار. الفین . رجوع به الفین شود : سال سیصد سرخ می خور سال سیصد زردمی لعل می الفین شهر والعصیر الفی سنه .منوچهری .
-
الفی
لغتنامه دهخدا
الفی . [ اَ ل ِ ] (ص نسبی ) منسوب به الف . (فرهنگ ناظم الاطباء). || افراخته شده . بلند و راست . (ناظم الاطباء). || خربنده . (یادداشت مؤلف ).
-
جستوجو در متن
-
وردوکه
لغتنامه دهخدا
وردوکه . [ وَ ک َ / ک ِ ] (اِ) خانه ٔ علفی . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به وردوک شود.
-
اسمت
لغتنامه دهخدا
اسمت . [ اِ م ِ ] (اِخ ) گویند نام بیابانی است . بعضی گویند نام مکان بی آب و علفی است . (مراصد).
-
انگبان
لغتنامه دهخدا
انگبان . [ اَ گ ُ ] (اِ)ریشه ای که دارای علفی است مأکول . (ناظم الاطباء).
-
پاچ
لغتنامه دهخدا
پاچ . (اِ) به هندی نام علفی است که به یونانی فاستون دون نامند (؟).
-
خرودارو
لغتنامه دهخدا
خرودارو. [ خ َ ] (اِ مرکب ) یک نوع علفی است . (ناظم الاطباء). نوعی رستنی است . (از آنندراج ).