کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علفزار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
علف زار
لغتنامه دهخدا
علف زار. [ ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) چراگاه . مرغزار. زمینی که علف بسیار دارد. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : کجا بد علفزار و آب روان فرودآمد آن جایگه پهلوان . فردوسی .ندیدستی که گاوی در علفزاربیالاید همه گاوان ده را.سعدی (گلستان ).
-
جستوجو در متن
-
علف زار
لغتنامه دهخدا
علف زار. [ ع َ ل َ ] (اِ مرکب ) چراگاه . مرغزار. زمینی که علف بسیار دارد. (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) : کجا بد علفزار و آب روان فرودآمد آن جایگه پهلوان . فردوسی .ندیدستی که گاوی در علفزاربیالاید همه گاوان ده را.سعدی (گلستان ).
-
گیاهستان
لغتنامه دهخدا
گیاهستان . [ هَِ ] (اِ مرکب ) جایی که گیاه روید. کشتزار. علفزار. مرغزار. مَشعَب . (محمودبن عمر). رجوع به گیاستان شود.
-
عزر
لغتنامه دهخدا
عزر. [ ع َ ](ع اِ) بهای گیاه ، هرگاه دروده علفزار فروخته شود. (منتهی الارب ). قیمت علف ، هرگاه درو شود و مزارع آن فروخته گردد. (از اقرب الموارد). بهای علفزار، هرگاه علف مزارع آن را بدروند و بفروشند. (ناظم الاطباء).
-
گیاستان
لغتنامه دهخدا
گیاستان . (اِ مرکب ) مخفف گیاهستان . جایی که گیاه باشد. محلی که در آن گیاه روید. علفزار و کشتزارو چمنزار. زمینی گیاستان ، یعنی گیاهستان و سرسبز.
-
نطاة
لغتنامه دهخدا
نطاة. [ ن َ ] (اِخ ) نام قلعه ٔ خیبر. (غیاث اللغات ). یکی از قلاع خیبر. (از فتوح البلدان ص 32). نام خیبر، یا چشمه ای در آن یاقلعه ای [ از آن ] یا علفزار آن . (از منتهی الارب ).
-
چرامین
لغتنامه دهخدا
چرامین . [ چ َ ] (اِ) بمعنی چرام است که چراگاه و علفزار باشد. (برهان ). چراگاه . (جهانگیری ). چرام و چراگاه و علفزار. (ناظم الاطباء). چرام . (فرهنگ نظام ). چراگه . مرتع : حسود شاه را در باغ امیدنمانده است از ثمر غیر از سبد چین چو حیوانیست مانده در بی...
-
سبزه درسبزه
لغتنامه دهخدا
سبزه درسبزه . [ س َ زَ / زِ دَ س َ زَ / زِ ] (اِ مرکب ) نام لحن نهم باشد از سی لحن باربد. (برهان ) (آنندراج ). یکی از سی لحن باربد : چو بانگ سبزه درسبزه کشیدی ز باغ خشک سبزه بردمیدی .رجوع به سبزدرسبز، سبزاندرسبز و سبزه اندرسبزه و رجوع به آهنگ شود. ||...
-
گیادار
لغتنامه دهخدا
گیادار. (نف مرکب )مخفف گیاه دار. آنجای که گیا دارد. دارای گیاه . || مرغزار. علفزار. باغ و بوستان : بدو در گیادار وی گونه گون گل و میوه از صدهزاران فزون . اسدی .گل و نیشکر بی کران انگبین گیادار و از میوه ها همچنین .اسدی .
-
الاطاق
لغتنامه دهخدا
الاطاق . [ اَ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در ذکر مواضع ولایت ارمن آن را یادکرده و نویسد: علفزار بسیار نیکو است و آبهای فراوان و شکارگاههای بسیار دارد و ارغون خان مغول در آنجا سرای ساخته و بیشتر تابستان آنجا بودی حقوق دیوانیش ششهزار و پانصد دینار است . (نزه...
-
چران
لغتنامه دهخدا
چران . [ چ َ ] (نف مرخم ) مخفف چراننده . کسی که حیوانات را میچراند و در چراگاه و علفزار گردش میدهد، مانند گوسپندچران و گاوچران . (ناظم الاطباء). چراننده در کلماتی از قبیل : گاوچران ، خرچران ، خوک چران و غیره .- امثال : زینب ِ غازچران .|| تغذیه کنند...
-
کبود دشت
لغتنامه دهخدا
کبود دشت . [ ک َ دَش ْ ] (اِخ ) نام پیشین محل قم بوده است . در تاریخ قم آمده است : «... آب تیمره و انار بدین زمین که امروز قبضه ٔ قم است جمع می شد... و بحوالی و جوانب آن انواع گیاه رسته شد و علفزار گشت چنانکه چراگاه دواب بود و روزگار از کثرت نبات و گ...
-
کتول
لغتنامه دهخدا
کتول . [ ک َ ] (اِخ ) نام بلوکی که در جنوب شرقی استرآباد و در جنوب استرآباد رستاق واقع است . حدود آن از کوهستان تا صحرایی است که در دست ترکمن هاست و محدود است از مغرب به رود کرک و جلگه ٔ کمالان ، از مشرق به نهر سرخ محله (که از فندرسک جدا می سازد)، از...
-
گیازار
لغتنامه دهخدا
گیازار. (اِ مرکب ) مخفف گیاه زار. محل روییدن گیاه و علف . علفزار. چمن زار. مرغزار. کشتزار. (از فرهنگ شعوری ج 2 ص 310) (آنندراج ) : اگر برروید از گورم گیازارگیازارم بود از تو دلازار. (ویس و رامین ).دراج کند گرد گیازار تکاپوی از غالیه عجمی بزده بر سر ه...