کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
علت قمی
لغتنامه دهخدا
علت قمی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِق ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) وبا و طاعون ، که اکثر اوقات در قم واقع میشود. || علت ابنه ، بسبب نسبت مردم آن ناحیت . || هر چیز لاینحل ؛ فلان کتاب علتهای قمی بسیار دارد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء). و رجوع به میخ قمی در امثال و ...
-
علت مادی
لغتنامه دهخدا
علت مادی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ مادْ دی ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ماده ای که صنعت صانع بر آن تعلق میگیرد. (ناظم الاطباء). و آن جزء مقوم شی ٔ، و محل استقرار قوه ، یعنی حامل قوه است . (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ). و رجوع به علت شود.
-
علت مبقیه
لغتنامه دهخدا
علت مبقیه . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م ُ ی َ /ی ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) علتی که باعث بقای موجودات بعد از حدوث میشود. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).
-
علت مشایخ
لغتنامه دهخدا
علت مشایخ . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م َ ی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) خارشی که در مقعد بروز کند. (ناظم الاطباء). بیماریی است که از یبوست سوداوی در مقعد بعضی پیران خارشی پیدا میشود. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). || بیماری ابنه . (ناظم الاطباء). داءالمشایخ . عل...
-
علت مؤثره
لغتنامه دهخدا
علت مؤثره . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ م ُ ءَث ْ ث ِ رَ / رِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )همان علت تامه است که خود مؤثر در وجود معلول است .(از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ). رجوع به علت تامه شود.
-
علت ناقصه
لغتنامه دهخدا
علت ناقصه . [ ع ِل ْل َ ت ِ ق ِ ص َ / ص ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) علتی که خود بتنهائی و مستقلاً موجب وجود چیزی نگردد، یعنی معلول به وجود آن ، واجب نشود. و هر یک از علل چهارگانه بتنهائی علت ناقصه اند. (از فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).
-
علت دانه
لغتنامه دهخدا
علت دانه . [ ع ِل ْ ل َ ن َ / ن ِ ] (اِ مرکب ) آبله ٔ خرد. (ناظم الاطباء).
-
علت قابلی
لغتنامه دهخدا
علت قابلی . [ ع ِل ْ ل َ ت ِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به علت مادی شود. (فرهنگ اصطلاحات فلسفی ).
-
قیاس علت
لغتنامه دهخدا
قیاس علت . [ س ِ ع ِل ْ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اصول و فقه ) رجوع به قیاس اصولی شود.
-
بی علت
لغتنامه دهخدا
بی علت . [ ع ِل ْ ل َ ] (ص مرکب ) (از: بی + علت ) بی سبب . بی جهت . بدون دلیل . (ناظم الاطباء).- بی علت نبودن ؛ بادلیل بودن . (ناظم الاطباء). سببی داشتن .
-
واژههای همآوا
-
علة
لغتنامه دهخدا
علة. [ ع َل ْ ل َ ] (ع اِ) رجوع به عَلّت شود.
-
علة
لغتنامه دهخدا
علة. [ ع ِل ْ ل َ ] (ع اِ) رجوع به عِلّت شود.- حروف عله ؛ در عربی ، الف و واو و یاء است . (از اقرب الموارد). رجوع به «حرف عله » شود.
-
علط
لغتنامه دهخدا
علط. [ ع َ ] (ع مص ) کسی را به بدی یاد کردن . || گردن شتر را داغ کردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || علامت گذاشتن . (از اقرب الموارد). || تیرزدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || (اِ) سیاهیی که زنان برای زینت به رخسار خود ...
-
علط
لغتنامه دهخدا
علط. [ ع ُ ل ُ ] (ع ص ، اِ) بی مهار. || بی گردن بند. || بی نشان و داغ . || خر کوتاه . || ماده شتر درازبالا. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). ج ، أعلاط. || ج ِ عِلاط. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء).
-
علط
لغتنامه دهخدا
علط. [ ع ُل َ ] (ع ص ) بی مهار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || ج ِ عُلطة. (از اقرب الموارد).