کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علا ج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
آب علا
لغتنامه دهخدا
آب علا. [ ب ِ ع َ ] (اِخ ) نام چشمه ای بدماوند که آب آن دَم دارد و یکی از بهترین آبهای نوع خود برای گوارش و دیگر خاصیتهای طبی است .
-
ابوسهل علا
لغتنامه دهخدا
ابوسهل علا. [ اَ س َ ل ِ ؟ ] (اِخ ) رجوع به ص 531 تاریخ بیهقی چ ادیب شود.
-
چشمه علا
لغتنامه دهخدا
چشمه علا. [ چ َ م َ ع َ ] (اِخ ) آبادیی است در شمال باختری دماوند که در فرهنگ جغرافیایی بنام «چشمه اعلا» ثبت شده ، لیکن در تداول عامه ، «چشمه علا» معروف است و چشمه ای نیز بدین نام دارد. و رجوع به چشمه علا شود.
-
عز و علا
لغتنامه دهخدا
عز و علا. [ ع َزْ زَ وَ ع َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) (از دو فعل عز + علا) عزیز و گرامی است و بلندمرتبه ، و آن را پس از ذکر نام خداوند آرند: ایزد عز و علا. حضرت عز و علا.
-
واژههای همآوا
-
علاج
لغتنامه دهخدا
علاج . [ ع ِ ] (ع مص ، اِمص ) درمان . (اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) : در کتب طب آورده اند که فاضلترین ِ اطباء آن است که بر علاج ازجهت ثواب آخرت مواظبت نماید. (کلیله ص 851). به رغبتی صادق ... روی بعلاج بیماران آوردم . (کلیله ص 59). رنج مبر در معالجت چ...
-
جستوجو در متن
-
گرداب
لغتنامه دهخدا
گرداب . [ گ ِ ] (اِخ ) نام ایستگاه راه آهن از دهستان علا از بخش مرکزی شهرستان سمنان . سومین ایستگاه از سمنان به دامغان که در 50هزارگزی واقع است . سکنه ٔ آنجا همان کارمندان ایستگاه هستند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
قاسم آباد
لغتنامه دهخدا
قاسم آباد. [ س ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان . در 4هزارگزی سمنان . دارای 45 تن سکنه است . (فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
علی
لغتنامه دهخدا
علی . [ ع ُ لا ] (ع اِمص ) بزرگی و بلندی قدر و بلندی در منزلت . (منتهی الارب ). بزرگی و شرف . (از اقرب الموارد). رجوع به علا شود. || (ص ، اِ) ج ِ عُلیا.(اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به علیا شود.
-
میان دره
لغتنامه دهخدا
میان دره . [ دَ رَ ] (اِخ ) نام ایستگاه راه آهن از دهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان و آن اولین ایستگاه سمنان به دامغان در کیلومتر 18 است سکنه ٔ آن همان کارمندان ایستگاهند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3).
-
دلازیان
لغتنامه دهخدا
دلازیان . [ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان علا، بخش مرکزی شهرستان سمنان . آب آن از قنات است . مزارع تقی آباد، خرم آباد، چشمه نظر، حاجی آباد،قاضی آباد، مسعودآباد، کلاته کبابی ، بداق آباد جزء این ده منظور شده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
رکن آباد
لغتنامه دهخدا
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی ازدهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان . سکنه ٔ آن 700 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه و پیاز. صنایع دستی زنان آنجا کرباس بافی است .راه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
بسیطة
لغتنامه دهخدا
بسیطة. [ ب َ طَ ] (اِخ ) جایگاهی است در شعر اخطل در وصف ابری بدین سان :و علا البسیطة والشقیق بریق فالضوج بین رویة و طحال و به قولی جایگاهی است میان کوفه و حزن بنی یربوع و به قولی سرزمینی است بین عذیب و قاع . (از معجم البلدان ). و رجوع به ج 1 همین کتا...
-
چاه بردی
لغتنامه دهخدا
چاه بردی . [ ب َ ](اِخ ) ده کوچکی است از دهستان علا مرودشت ، بخش کنگان شهرستان بوشهر که در 105 هزارگزی جنوب خاوری کنگان و یک هزارگزی راه عمومی اشکنان به پسرودک واقع شده و6 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7).