کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
علانی
لغتنامه دهخدا
علانی . [ ع َ نی ی ] (ع ص ) مرد مشهور کار. (آنندراج ): رجل علانی ؛ أی ظاهر أمره . ج ،علانیون . (اقرب الموارد). رجل علانیة. (منتهی الارب ).
-
علانی
لغتنامه دهخدا
علانی . [ ع ِ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به علان . (اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
الانی
لغتنامه دهخدا
الانی . [ اَ ] (اِخ ) قصبه ای است معتبر (در کردستان ) و هوای خوش دارد و آبهای روان . حاصلش غلات باشد و علفزارهای نیکو و شکارگاههای خوب فراوان دارد. (نزهةالقلوب ج 3 ص 107).
-
الانی
لغتنامه دهخدا
الانی . [ اَ ] (اِخ ) نام طایفه ای از شعبه های لر کوچک است . (تاریخ گزیده نسخه ٔ چاپ عکسی ص 547).
-
الانی
لغتنامه دهخدا
الانی . [ اَ ] (ص نسبی ) نسبت است به الان ، اران : الانی سواری فرنجه بنام هنرها نموده بشمشیر و جام . نظامی .رجوع به الان و اران شود.
-
جستوجو در متن
-
علانیة
لغتنامه دهخدا
علانیة. [ ع َ ی َ ] (ع مص ، اِمص ) ظاهر و هویدا شدن و انتشار یافتن . (از اقرب الموارد). آشکارگی . خلاف سرّ. (منتهی الارب ). || آشکارا و هویدا. (ناظم الاطباء) : در سر و در علانیه کردم گناه و داشت از سرّ و از علانیه ٔ من خبر خبیر. سوزنی .|| (ص ) رجل عل...
-
جحدر یمنی
لغتنامه دهخدا
جحدر یمنی . [ ج َ دَ رِ ی َ م َ ] (اِخ ) مردی است از طائفه ٔ بنوجُشم بن بکر که در جاده های یمن راهزنی میکرد. این خبر به حجاج رسید و اوبحاکم خود دستور اکید داد که جحدر را دستگیر کند و حاکم یمن کوشید تا او را دستگیر کرد و بنزد حجاج فرستاده ، حجاج گفت چ...
-
طغرائی
لغتنامه دهخدا
طغرائی . [ طُ ] (اِخ ) یاقوت آرد: حسین بن علی بن محمدبن عبدالصمد الاستاد، مؤیدالدین ، ابواسماعیل الاصبهانی ، المعروف بالطغرائی . کلمه ٔ طغرائی منسوب به کسی است که شغل و منصب او نوشتن طغرا و القاب ملوک و امرا بر فرامین و مناشیر باشد. و هی الطرة التی ...