کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
علامة تجارية پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
علامه
لغتنامه دهخدا
علامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) تقی الدین راصد محمد (متوفی در سال 993 هَ . ق .). او راست : الطرق السنیة فی الاَّلات الروحانیة. (کشف الظنون ).
-
علامه
لغتنامه دهخدا
علامه . [ ع َل ْ لا م َ ] (اِخ ) حسن بن یوسف . رجوع به علامه حلی شود.
-
علامه ٔ بحرانی
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بحرانی . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ ] (اِخ ) سیدهاشم بن سلیمان بن اسماعیل بن عبدالجوادبن علی بن سلیمان بن ناصر حسینی بحرانی توبلی کتکانی . عالم فاضل مدقق فقیه عارف مفسر رجالی محدث متتبع امامی . در کثرت تتبع تالی مجلسی اش شمارند. او راست : 1- اثب...
-
علامه ٔ بحرین
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بحرین . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ رَ ] (اِخ ) سیدهاشم بن سلیمان . رجوع به علامه ٔ بحرانی شود.
-
علامه ٔ بشر
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ بشر. [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ب َ ش َ ] (اِخ ) محمدبن حسن . رجوع به خواجه نصیر طوسی شود.
-
علامه ٔ ثانی
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ ثانی . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ] (اِخ ) محمدباقربن محمداکمل ، معروف به آقای بهبهانی ، و استاد اکبر، و مروح ملت ، و سیدالبشر، و علامه ٔ ثانی ، و محقق ثالث . او از شاگردان سیدصدرالدین قمی بود. پدرش نیز از فضلای عصر خودو از شاگردان شیخ جعفر قاضی و م...
-
علامه ٔ جزری
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ جزری . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ج َ زَ ] (اِخ ) مبارک بن ابی الکرام . رجوع به ابن اثیر و به علامه ابن اثیر شود.
-
علامه ٔ یمن
لغتنامه دهخدا
علامه ٔ یمن . [ ع َل ْ لا م َ ی ِ ی َ م َ ] (اِخ ) امیر ابوسعید نشوان بن سعیدبن نشوان حمیری ، معروف به قاضی [ و مکنی به ابوالحسن (ریحانة الادب ) ]. از اشراف و بزرگ زادگان و علمای یمن در قرن ششم هجری . وی شاعرو ادیب نیز بود. او خود را از نوادگان پادشا...
-
علامه بحرالعلوم
لغتنامه دهخدا
علامه بحرالعلوم . [ ع َل ْ لا م َ ب َ رُل ْ ع ُ ] (اِخ ) سیدمحمدمهدی طباطبائی بروجردی . رجوع به بحرالعلوم شود.
-
علامه بهبهانی
لغتنامه دهخدا
علامه بهبهانی . [ ع َل ْ لا م َ ب ِ ب َ ] (اِخ ) محمدباقربن محمداکمل . رجوع به علامه ٔ ثانی شود.
-
علامه تفتازانی
لغتنامه دهخدا
علامه تفتازانی . [ ع َل ْ لا م َ ت َ ] (اِخ ) سعدالدین مسعودبن عمر. حاشیه ای بر کشاف زمخشری نوشته است ، ولی آن را تمام نکرده و فقط تا سوره ٔ فتح نگاشته است (متوفی در سال 792 هَ . ق .). (کشف الظنون ). ونیز او را آثار دیگری است . رجوع به تفتازانی شود.
-
علامه توبلی
لغتنامه دهخدا
علامه توبلی . [ ع َل ْ لا م َ ت َ ب َ ] (اِخ ) سیدهاشم بن سلیمان . رجوع به علامه ٔ بحرانی شود.
-
علامه حائری
لغتنامه دهخدا
علامه حائری . [ ع َل ْ لا م َ ءِ ] (اِخ ) حاج شیخ عبدالکریم بن محمدجعفر مهجردی یا میجردی یزدی حائری . از اجله ٔ علمای طراز اول این عصر می باشد. در سال 1276 هَ . ق . در دهی بنام «میجرد» از دهات یزد متولد شد. پس از تکمیل مقدمات علوم عربی و ادبی رهسپار ...
-
علامه حصیری
لغتنامه دهخدا
علامه حصیری . [ ع َل ْ لا م َ ح َ ] (اِخ ) محمودبن محمد بخاری ملقب به جمال الدین . از اکابر فقهای حنفیه که ریاست مذهبی این سلسله بدو منتهی بوده . وی تألیفات محمدبن حسن شیبانی را روایت نموده و کتاب التحریر فی شرح الجامع الکبیر از اوست . وفات او در سا...
-
علامه حلی
لغتنامه دهخدا
علامه حلی . [ ع َل ْ لا م َ ح ِل ْلی ] (اِخ ) حسن بن سدیدالدین یوسف بن زین الدین علی بن مطهر حلی ، مکنی به ابومنصور و ابن مطهر، و ملقب به آیةاﷲ و جمال الدین و فاضل ، و معروف به علامه و علامةالدهر. از علمای شیعه ٔ امامیه ، فقیه و اصولی و محدث و رجالی ...