کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقیرة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عقیرة
لغتنامه دهخدا
عقیرة. [ ع َ رَ ] (ع ص ، اِ) پی زده از ساق و شکار و جز آن . (منتهی الارب ). آنچه پی زده باشند از شکار و غیره . || ساق قطعشده . (از اقرب الموارد). || آواز گریه ، و آوازبلند، و آواز سرودگوی و قاری . (از منتهی الارب ). صوت مغنی و گریه کننده و قاری . (از...
-
عقیرة
لغتنامه دهخدا
عقیرة. [ ع ُ ق َ رَ ] (اِخ ) قریه ای است در فاصله ٔ نیم روز از اُقُر و برخی آن را قریه ای بر ساحل دریا دانند که با هجر یک شب فاصله دارد. (از معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
پی زده
لغتنامه دهخدا
پی زده . [ پ َ / پ ِ زَ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) نعت مفعولی از پی زدن . پی بریده : خران گور گریزان تیر هجو منندبه داس پی زده و در کمند مانده قفا. سوزنی .معقور؛ ستور پی زده که بر پای آن صدمه ای یا جراحتی وارد آمده باشد. خیل عقاری ؛ اسپان پی زده . عقیر؛ ...