کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عقیان
لغتنامه دهخدا
عقیان . [ ع ِق ْ ] (ع اِ) زر خالص که در زمین پیدا گردد. (منتهی الارب ). ذهب خالص . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (مخزن الادویه ). زر که از زمین برآید. (دهار). زر خالص ، و گویند آن زری است که در زمین باشد نه آنچه از سنگ استخراج شود. (از اقرب الموارد). زر ردیا....
-
واژههای همآوا
-
اغیان
لغتنامه دهخدا
اغیان . [ ] (اِخ ) نام راهی است به جوین . رجوع به تاریخ غازان ص 19 شود.
-
اغیان
لغتنامه دهخدا
اغیان . [ اِ ] (ع مص ) فروگرفتن شهوت دل را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فراگرفتن شهوت کسی را. (از اقرب الموارد). || گفته اند فروگرفتن و پوشیدن . (از اقرب الموارد). || بیهوش شدن هم گفته اند و به این معنی بصیغه ٔ مجهول آید. یقال : اغین علی قلبه اغیا...
-
اقیان
لغتنامه دهخدا
اقیان . [ اَق ْ ] (ع اِ) ج ِقَین . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). ج ِ قین ، بمعنی آهنگر. (آنندراج ). رجوع به قین شود.
-
جستوجو در متن
-
عسجد
لغتنامه دهخدا
عسجد. [ ع َ ج َ ] (ع اِ) زر، و جوهر هر قسم که باشد مانند مروارید و یاقوت . (منتهی الارب ). زر. (دهار). زر و طلا، و بمعنی جواهر چون دُر ویاقوت . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). طلا، و گویند هر نوع جوهر چون یاقوت و درّ. (از اقرب الموارد). اسحاق بن ابراهیم ف...
-
ذهب
لغتنامه دهخدا
ذهب . [ ذَ هََ ] (ع اِ) زر. طلا عقیان . ذَهبة. تبر. عسجد. سام . عین . نضر. ج ، اَذهاب ، ذُهوب . ذُهبان ، ذِهبان . یکی از اجساد کیمیاگران و ارباب صناعت کیمیا از آن بشمس کنایت کنند. (مفاتیح العلوم خوارزمی ) : من برون آیم به برهانها ز مذهبهای بدپاکتر ز ...