کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقرباء پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عقرباء
لغتنامه دهخدا
عقرباء. [ ع َ رَ ] (اِخ ) منزلی است در سرزمین یمامه در راه نباج و در نزدیکی قَرقَری ̍، و آن از اعمال عُرض است و از آن قومی از بنی عامربن ربیعه . (از معجم البلدان ).
-
عقرباء
لغتنامه دهخدا
عقرباء. [ ع َ رَ ] (اِخ ) نام شهر جولان است و آن کوره و ایالتی است از ایالات دمشق . ملوک غسانی در این مکان منزل میکردند. (از معجم البلدان ).
-
عقرباء
لغتنامه دهخدا
عقرباء. [ ع َ رَ ] (ع اِ) مؤنث عقرب . (منتهی الارب ). عقرب ماده . (از اقرب الموارد). و رجوع به عقرب شود.
-
واژههای همآوا
-
اقرباء
لغتنامه دهخدا
اقرباء. [ اَ رِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ قریب . خویشان و نزدیکان . رجوع به اقربا شود.
-
جستوجو در متن
-
حافظی زین الدین
لغتنامه دهخدا
حافظی زین الدین . [ ف ِ زَ نُدْ دی ] (اِخ ) صدر امام عالم امیر زین الدین سلیمان بن مؤیدبن علی بن خطیب عقرباء. وی طب را نزد مهذب الدین عبدالرحیم بن علی بکمال آموخت و طبیب حافظ ایوبی ملک ارسلان شاه نورالدین بن ابی بکر صاحب قلعه ٔ جعبر بود و بدو تقرب د...