کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقب ماندگی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
باقی ماندگی
لغتنامه دهخدا
باقی ماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی باقیمانده . دوام . ثبوت . || دائمی و همیشگی . (ناظم الاطباء). || برجای ماندگی . || عقب ماندگی . (ناظم الاطباء).
-
ماندگی افکندن
لغتنامه دهخدا
ماندگی افکندن . [ دَ / دِ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) رفع خستگی کردن . استراحت کردن . خستگی گرفتن . (به معنی متداول امروز). استجمام . (منتهی الارب ) : بیاسای تا ماندگی بفکنی به دانش مرا مغز و جان آکنی . فردوسی .بدم مانده ٔ راه و می خوردنم بدان بد که تا ما...
-
ماندگی
لغتنامه دهخدا
ماندگی . [ دَ / دِ ] (حامص ) تعب و کوفت . (آنندراج ). تعب و ناتوانی و خستگی . (ناظم الاطباء). خستگی (در معنی متداول امروز). کوفتگی . تعب . عَی ّ. اعیاء. کلال . کلاله . احساس تعبی که از بسیاری کار کردن یا راه رفتن زاید. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : پ...
-
دل ماندگی
لغتنامه دهخدا
دل ماندگی . [ دِ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی دل مانده . اندوه . ملالت . حزن . (ناظم الاطباء). || آزردگی . (ناظم الاطباء). دل چرکینی . (یادداشت مرحوم دهخدا). رنجش . شکرآب : در این میان امیر عزالدین را دل ماندگی پدید آمد... و عصیان ظاهر کرد. (...
-
برجای ماندگی
لغتنامه دهخدا
برجای ماندگی . [ ب َ دَ / دِ ] (حامص مرکب ) حاصل مصدر است از برجای ماندن سستی و ماندگی و بازماندگی درجای . || فالج . || اندوه و رنج . (ناظم الاطباء).
-
خطخطة
لغتنامه دهخدا
خطخطة. [ خ َ خ َ طَ] (ع مص ) ناوناوان رفتن از ماندگی . منه : خطخط فی سیره ؛ ناوناوان رفت از ماندگی . || کمیز انداختن . منه : خطخط ببوله ؛ کمیز انداخت . (منتهی الارب ).
-
خستگی گرفتن
لغتنامه دهخدا
خستگی گرفتن . [ خ َ ت َ / ت ِ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) ماندگی گرفتن . ماندگی دور کردن . (یادداشت بخط مؤلف ).
-
حشوم
لغتنامه دهخدا
حشوم . [ ح ُ ] (ع اِمص ) ماندگی . || انقباض . بستگی . (منتهی الارب ).
-
برسی
لغتنامه دهخدا
برسی . [ ب َ ] (اِ) ماندگی و کوفت . (آنندراج ).
-
سروکة
لغتنامه دهخدا
سروکة. [ س َرْ وَ ک َ] (ع مص ) بدروشی و درنگی و سستی در رفتار از لاغری ویا ماندگی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). بد رفتن یا به درنگی رفتن از لاغری یا ماندگی . (از اقرب الموارد).
-
لهث
لغتنامه دهخدا
لهث . [ ل َ ] (ع مص ) زبان بیرون انداختن سگ و جز آن از تشنگی و سختی و ماندگی . لهاث . (منتهی الارب ). زبان از دهان بیرون کردن سگ از تشنگی یا از ماندگی . (تاج المصادر). زبان از دهن بیرون اوکندن سگ از تشنگی . (زوزنی ).
-
ماندگی پایین
لغتنامه دهخدا
ماندگی پایین . [ دَی ِ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان نایین است و 212 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
ملتهث
لغتنامه دهخدا
ملتهث . [ م ُ ت َ هَِ ] (ع ص ) زبان بیرون اندازنده از تشنگی و تعب و ماندگی . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). آنکه زبان خود را از تشنگی و ماندگی بیرون اندازد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به التهاث شود.
-
سغابة
لغتنامه دهخدا
سغابة. [ س َ ب َ ] (ع مص ) گرسنه گردیدن با مشقت و ماندگی . (آنندراج ) (منتهی الارب ).
-
وناء
لغتنامه دهخدا
وناء. [ وَ] (ع اِمص ) ماندگی . (منتهی الارب ). || سستی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به ونی شود.