کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عقاب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای همآوا
-
اقعب
لغتنامه دهخدا
اقعب . [ اَ ع ُ ] (ع اِ) ج ِ قَعب . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بمعنی کاسه ٔ مغاک بزرگ درشت یا کاسه ای که یک کس را سیر کند. (آنندراج ). رجوع به قعب شود.
-
جستوجو در متن
-
عقنباة
لغتنامه دهخدا
عقنباة. [ ع َ قَم ْ ] (ع ص ) عقاب عقنباة؛ عقاب تیزچنگل . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). و رجوع به عقاب عقنباة در ترکیبات عقاب شود.
-
عقب-ان
لغتنامه دهخدا
عقب-ان . [ ع ِ ] (ع اِ) ج ِ عُقاب . (اقرب الموارد). ج ِ، عُقبان که آن جمع عُقاب باشد. (از منتهی الارب ). رجوع به عُقاب شود. || ج ِ عِقاب که به معنی شکنجه و عذاب است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ).
-
عقیب
لغتنامه دهخدا
عقیب . [ ع ُ ق َی ْ ی ِ ] (ع اِ مصغر) مصغر عُقاب ؛ یعنی عقاب کوچک . (ناظم الاطباء). و رجوع به عقاب شود.
-
آلوه
لغتنامه دهخدا
آلوه . (اِ) آلُه ْ. عقاب .
-
عزالان
لغتنامه دهخدا
عزالان . [ ع َ ] (ع اِ) دو پر کلان در طرف دنب عقاب . (منتهی الارب ). دو پری که در سمت دم عقاب است . (از اقرب الموارد).
-
عبنقاء
لغتنامه دهخدا
عبنقاء. [ ع َ ب َ ] (ع ص ) عقاب درازمنقار. (مهذب الاسماء). عقاب تیزچنگال . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد).
-
قعنباة
لغتنامه دهخدا
قعنباة. [ ق َ ن َ ] (ع ص ) تیزچنگال : عقاب قعنباة؛ عقاب تیزچنگال . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
مسیرة
لغتنامه دهخدا
مسیرة. [ م ُ س َی ْ ی َ رَ ] (ع ص ) تأنیث مسیر. عقاب مسیرة؛ عقاب مخطط. (از اقرب الموارد).
-
اعقب
لغتنامه دهخدا
اعقب . [ اَ ق ُ ] (ع اِ) ج ِ عُقاب . (منتهی الارب ). رجوع به عقاب شود.
-
ام شغوة
لغتنامه دهخدا
ام شغوة. [ اُم ْ م ِ ش َ وَ] (ع اِ مرکب ) عقاب . (از المرصع). در اقرب الموارد شَغواء بمعنی عقاب آمده است . و رجوع به شغواء شود.
-
آموت
لغتنامه دهخدا
آموت . (اِ) آشیان مرغان شکاری مانند باز و عقاب و شاهین . آشیانه : بر قله ٔقاف بخت و اقبال آموت عقاب دولت تست . منجیک .و الموت ، مرکب از آلُه ْ به معنی عقاب و موت مخفف آموت به معنی آشیان است .
-
سهوم
لغتنامه دهخدا
سهوم . [ س َ ] (ع اِ) عقاب . (منتهی الارب ).
-
ام کیح
لغتنامه دهخدا
ام کیح . [ اُم ْ م ِ ] (ع اِ مرکب ) عقاب . (المرصع).