کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عفلاة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عفلاة
لغتنامه دهخدا
عفلاة. [ ع َ ] (ع ص ) لب که وقت خنده برگردد. (منتهی الارب ). عفلاء. رجوع به عفلاء شود.
-
واژههای همآوا
-
آفلات
لغتنامه دهخدا
آفلات . [ ف ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ آفله .
-
افلات
لغتنامه دهخدا
افلات . [اِ ] (ع مص ) فوت شدن چیزی . || گذاشتن . || فوت کردن . لازم و متعدی . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || بجستن و بجهانیدن . (تاج المصادر بیهقی ). برستن و برهانیدن . (المصادرزوزنی ). جستن . انفلات . (یادداشت مؤلف ) : فلایومن علی من ...
-
افلاط
لغتنامه دهخدا
افلاط. [ اِ ] (ع مص ) ناگاه گرفتن . || فوت شدن چیزی . || رهانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
عفلاء
لغتنامه دهخدا
عفلاء.[ ع َ ] (ع ص ) زن و شتر ماده ای که از شرم وی فنج برآید. (از منتهی الارب ). زن مبتلی به عفل و عفلة. رجوع به عفل و عفلة شود. || لب که هنگام خنده برگردد. (از اقرب الموارد). عفلاة. رجوع به عفلاة شود.