کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عفاس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عفاس
لغتنامه دهخدا
عفاس . [ ع ِ ] (ع اِ) فساد. (منتهی الارب ). || (اِخ ) نام ماده شتری «راعی » شاعر را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
عفاص
لغتنامه دهخدا
عفاص . [ ع ِ ] (ع اِ) پوست پاره ای که سر خنور بدان بندند و خنور و جز آن از چرم باشد، یا از غیر آن که در آن نفقه نهند. (منتهی الارب ). وعاء و ظرفی که نفقه در آن باشد، از پوست یا از پارچه . (از اقرب الموارد). || غلاف قاروره . (منتهی الارب ). غلاف قارور...