کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطشة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطشة
لغتنامه دهخدا
عطشة. [ ع َ ش َ ] (ع اِ) یک دفعه تشنگی . (ناظم الاطباء).
-
عطشة
لغتنامه دهخدا
عطشة. [ ع َ طِ / طُ ش َ ] (ع ص ) زن تشنه . (از منتهی الارب ). مؤنث عَطِش . (از اقرب الموارد). ج ، عَطشات . (منتهی الارب ). و رجوع به عَطِش شود.
-
واژههای همآوا
-
آتشت
لغتنامه دهخدا
آتشت . [ ت ِ ] (اِخ ) نام محلی میان قلعه ٔ مندیش و کوهتیز به نزدیک ی کوژ.
-
جستوجو در متن
-
عطشات
لغتنامه دهخدا
عطشات . [ ع َ طِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَطِشة. (منتهی الارب ). رجوع به عطشة شود.
-
قصع
لغتنامه دهخدا
قصع. [ ق َ ] (ع مص ) فروبردن جرعه ٔ آب را. || فروبردن نشخوار یا خائیدن آن یا برآوردن نشخوار از شکم و هنوز نخائیدن یا پر کردن دهن را از آن یا نیکو و نرم خائیدن . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ): قصعت الناقة بجرتها؛ ردتها الی جوفها. و قیل مضغتها و قیل هو...