کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عطرسوزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عطرسوزی
لغتنامه دهخدا
عطرسوزی . [ ع ِ ] (حامص مرکب ) سوزاندن عطر تا بوی آن برآید و پراکنده شود. پراکندن عطر : و آن تنگ دهان تنگ روزی چون عود و شکر به عطرسوزی .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
تنگ روزی
لغتنامه دهخدا
تنگ روزی . [ ت َ ] (ص مرکب ) درویش و مسکین و بی چیز و پریشان . (ناظم الاطباء). تنگدست . تنگ عیش . تنگ معاش . تنگ بخت . تنگ زیست . (از آنندراج ) : چرا زیرکانند بس تنگ روزی چرا ابلهان راست بس بی نیازی ؟ابوالطیب مصعبی (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 384).وآن ت...