کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عضادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عضادی
لغتنامه دهخدا
عضادی . [ ع َ دی ی / ع ِ دی ی / ع ُ دی ی ] (ع ص نسبی ) رجل عضادی ؛ مرد بزرگ و سطبر بازو. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
آزادی
لغتنامه دهخدا
آزادی . (حامص ) عتق . حریت . اختیار. خلاف بندگی و رقیت و عبودیت و اسارت و اجبار. قدرت عمل و ترک عمل . قدرت انتخاب : به آزادی است از خرد هر کسی چنان چون ننالد ز اختر بسی . فردوسی .جانت آزادی نیابد جز بعلم و بندگی گر بدین برهانْت باید رو بدین اندر نگر....