کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عصاالراعی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عصاالراعی
لغتنامه دهخدا
عصاالراعی . [ ع َ صَرْ را ] (ع اِ مرکب ) درخت بطباط. (از اقرب الموارد). کبیر و صغیر می باشد و کبیر نر و صغیر ماده است و بفارسی کبیر را سرخ مرز نامند. تخم و ساقش سرخ و برگش مایل به بنفشی و در باغها بسیار است . و صغیر او را در تنکابن خاک تره گویند، برگ...
-
جستوجو در متن
-
عصافیرالراعی
لغتنامه دهخدا
عصافیرالراعی . [ ع َ رُرْ را ] (ع اِ مرکب ) درخت عصاالراعی است .(از تذکره ٔ ضریر انطاکی ). رجوع به عصاالراعی شود.
-
عصی الراعی
لغتنامه دهخدا
عصی الراعی . [ ع َ صَرْ را ] (ع اِ مرکب ) عصاالراعی . درخت بطباط. رجوع به عصاالراعی شود.
-
غرر
لغتنامه دهخدا
غرر. [ غ َ رَرْ ] (ع اِ) عصاالراعی . (تذکره ٔ داود ضریر انطاکی ص 252). دزی ، غرز، به فتح اول و دوم و زای معجمه آورده و آن را نوعی کوچک از عصاالراعی می داند. رجوع به عصاالراعی شود.
-
آذان العبد
لغتنامه دهخدا
آذان العبد. [ نُل ْ ع َ ] (ع اِ مرکب ) آن را آذان العنز نیز گویند و نام دیگر آن مِزمارالرّاعی است . (قاموس ). و گفته اند که آن نوعی از عصاالرّاعی باشد.
-
برسنبدار
لغتنامه دهخدا
برسنبدار. [ب َ ؟ ] (اِ) عصی الراعی . (داود ضریر انطاکی ص 72) . و رجوع به عصاالراعی شود.
-
غرز
لغتنامه دهخدا
غرز. [ غ َ رَ ] (ع اِ) نام نوعی از عصی الراعی (عصاالراعی ) اصغر است .که سرخ مرد ماده باشد چه آن به دو قسم می شود: نر و ماده ، و آن را به شیرازی کسته گویند. (برهان قاطع). نوعی از گیاه یز یا گیاهی است مانند کوم که بدترین چراگاه است . (منتهی الارب ) (آن...
-
برسیان دارو
لغتنامه دهخدا
برسیان دارو. [ ب َ ](اِ مرکب ) عصی الراعی . (الابنیه ) (فهرست مخزن الادویه ). بطباط. سبطباط. (الابنیه ). و رجوع به برسنبدار و حاشیه ٔ مربوط به آن در این لغتنامه و عصاالراعی شود.
-
عصا
لغتنامه دهخدا
عصا. [ ع َ ] (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ). عود. (اقرب الموارد). || چوب دستی ، مؤنث آید. (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی ). نوعی از چوبدستی متوسط در سطبری و باریکی که بعضی از آن سرکج بود، و در فارسی بزیادت یاء (عصای ) نیز اس...