کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشن
لغتنامه دهخدا
عشن . [ ع َ ] (ع مص ) به خواست خود گفتن و تخمین نمودن . (از منتهی الارب ). با رأی و نظر خود گفتن و تخمین زدن . (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ ] (اِخ ) نام یکی از فرزندان برهمن ها بود. رجوع به تحقیق ماللهند ص 63 شود.
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اَ ] (اِخ ) نام قصبه ای کوچک و مرکز ناحیه ای است که به قضای مکری می پیوندد و در سنجاق منتشا از ولایت آیدین و در جهت شمال شرقی خلیج مکری در نزدیکی ساحل نهر کوچکی واقع است و بر خرابه های شهرمعروف قدیمی موسوم به یاسوس بنیاد نهاده شده است و بعضی ...
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اَ ش َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان دهق بخش نجف آباد شهرستان اصفهان که در 75 هزارگزی شمال نجف آباد واقع است و به راه ارابه رو دهک به دامنه متصل میباشد. محلی است جلگه ای ، معتدل و سکنه ٔ آن 849 تن است . مذهب اهالی شیعه و زبان آنان فارسی است . آب...
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اَ ش َ ] (ص ، اِ) جامه ٔ بازگونه پوشیده را گویند. (برهان ) (آنندراج ). جامه ٔ باژگونه که بپوشند. (شعوری ج 1 ص 120). جامه ٔ باشگونه باشد که درپوشند. رودکی گوید : چون جامه ٔ اشن به تن اندر کند کسی خواهد ز کردگار بحاجت مراد خویش گر هست باشگونه م...
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اَ ش َ] (اِخ ) نام نهریست در سنجاق منتشا از ولایت آیدین که از حدود کوههای واقع در حدود دنیزلی و تکه سنجاقی سرچشمه میگیرد و در نزدیکی حدود شرقی ولایت رو به جنوب میرود و ضمناً نهرهای بسیاری از چپ و راست بدان می پیوندد و وارد بحر سفید میشود. جبا...
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اِ / -ِش ْ ] (پسوند) -ِشن . بمعنی «اِش » یا «ش » علامت اسم مصدر است که در برخی از لهجه ها به آخر مفرد امر ملحق شود و اسم مصدر سازد: کنشن . گوارشن . بوشن . گوشن .گزارشن (= گزارش ). جوارشن . و رجوع به اش و ش شود.
-
اشن
لغتنامه دهخدا
اشن . [ اُ ش َ ] (اِخ ) (1487 - 1564 م .) یا اشینو. برنارد. از کسانی بود که نخست از مذهب پروتستان پیروی میکرد و سرانجام به الحاد گرائید.