کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشره ٔ مبشره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عشرة
لغتنامه دهخدا
عشرة. [ ع َ رَ ] (ع عدد، ص ، اِ) ده مرد. (منتهی الارب ) (دهار). عَشَرة. و رجوع به عشرة شود.
-
عشرة
لغتنامه دهخدا
عشرة. [ ع َش َ رَ ] (ع عدد، ص ، اِ) ده ، و آن اولین از عقود است . (از منتهی الارب ). اسم است عدد ده را، در صورتی که مضاف الیه مذکر بود. (ناظم الاطباء). اولین از عقود است ، و آن عددی است برای مذکر چنانکه عشرة رجال و عشرةأیام ، و هرگاه با عدد ماقبل خو...
-
عشرة
لغتنامه دهخدا
عشرة. [ ع ِ رَ ] (ع اِمص ) آمیختگی و آمیزش . (منتهی الارب ). اسم است از «معاشرة» بمعنی مخالطت و آمیزش . (از اقرب الموارد). || خوشدلی . (منتهی الارب ). زندگانی نیک کردن . (کشاف اصطلاحات الفنون ). عشرت . رجوع به عشرت شود. || (اصطلاح تصوف ) لذت انس است ...
-
عشرة
لغتنامه دهخدا
عشرة. [ ع ُ ش َ رَ ] (ع اِ)درخت ، یا صمغ درخت عُشَر. (منتهی الارب ). واحد عُشَرکه یک نوع درخت است . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ، عُشَرات . (منتهی الارب ). رجوع به عُشَر شود.
-
عشره ٔ کامله
لغتنامه دهخدا
عشره ٔ کامله . [ ع َ ش َ رَ / رِ ی ِ م ِ ل َ / ل ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب )ده چیز کامل . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و رجوع به عَشَرة شود. || کنایه از ده روزه ٔ حاجیان است که سه روزه در ایام حج و هفت بعد از حج ، و این حکم بر کسانی است که قدرت قربانی ...
-
عشره ٔ مشؤومه
لغتنامه دهخدا
عشره ٔ مشؤومه . [ ع َ ش َ رَ / رِ ی ِ م َ ئو م َ / م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) از سال شصت ویکم عمر آدمی تا هفتاد.
-
عقول عشرة
لغتنامه دهخدا
عقول عشرة. [ ع ُ ل ِ ع َ ش َ رَ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) عقلهای دهگانه . ده فرشتگان ، چه نزد اکثر حکماهمگی ده فرشته اند، که اول حق تعالی یک فرشته پیدا کرد، و پس آن فرشته یک فرشته ٔ دیگر و یک آسمان پیدا کرد، و بعد فرشته ٔ دوم یک فرشته و یک آسمان پیدا ...
-
ابن عشره
لغتنامه دهخدا
ابن عشره . [ اِ ن ُ ع َ ش َ رَ ] (اِخ ) عزالدین حسن بن علی بن احمدبن یوسف کروانی عاملی . فقیه شیعی . تلمیذ ابن فهد، و او بمائه ٔ نهم هجری در جبل عامل میزیسته است .
-
قراء عشره
لغتنامه دهخدا
قراء عشره . [ ق ُرْ را ع َ ش َ رَ / رِ ] (اِخ ) قراء سبعه اند با سه تن دیگر که عبارتند از: 1 -ابوجعفر مدنی اول 2 - یعقوب بصری 3 - خلف . و این ده تن را قراء عشره نامند. اصحاب در قرائت این سه تن اختلاف دارند. (از روضات الجنات چ یکم ص 263 و 264).
-
احدی عشرة
لغتنامه دهخدا
احدی عشرة. [ اِ داع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) یازده .
-
الواح عشرة
لغتنامه دهخدا
الواح عشرة. [ اَل ْ ح ِ ع َ ش َ رَ ] (اِخ ) نام ده لوح که خدای تبارک و تعالی به موسی فرستاد و گویندلوحها برنگ سبز و کتابت سرخ مانند نور آفتاب بود.
-
ثمانی عشرة
لغتنامه دهخدا
ثمانی عشرة. [ ث َ ع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) هجده .
-
خمس عشرة
لغتنامه دهخدا
خمس عشرة. [خ َ س َ ع َ ش َ رَ ] (ع عدد مرکب ، ص مرکب ، اِ مرکب ) پانزده . پنجده . (یادداشت بخط مؤلف ). اگر معدود مؤنث باشد خمس بدون «تاء» و عشر با «تاء» تأنیث می آید.
-
ذواحدی عشرة اضلاع
لغتنامه دهخدا
ذواحدی عشرة اضلاع .[ اِ دا ع َ ش َ رَ ت َ اَ ] (ع ص مرکب ، اِ مرکب ) آنکه یازده پهلو و بر دارد.
-
اصحاب معلقات عشره
لغتنامه دهخدا
اصحاب معلقات عشره . [ اَ ب ِ م ُ ع َل ْ ل َ ت ِ ع َ ش َ رَ ] (اِخ ) برخی از اهل سیَر بر آنند که ده قصیده از ده تن از شاعران عصر جاهلیت بشرح مذکور در «اصحاب معلقات سبعه » در کعبه آویخته بودند و از خوف رسوایی در مقابل قرآن قصاید خودشان را دزدیدند و آن ...