کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عشرتگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عشرتگه
لغتنامه دهخدا
عشرتگه . [ ع ِ رَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) عشرتگاه . محل عشرت و طرب : نیروده توست ناف خرچنگ عشرتگه تو دهان ضیغم .خاقانی .
-
جستوجو در متن
-
عشرتگاه
لغتنامه دهخدا
عشرتگاه . [ ع ِ رَ ] (اِ مرکب ) عشرتگه . محل شادی و خوشگذرانی . (ناظم الاطباء) : از گلستان تا به عشرتگاه مستان میکشدذوق رنگ آمیزی گلهای رسوائی مرا.میرزا رضی دانش (از آنندراج ).
-
نیروده
لغتنامه دهخدا
نیروده . [ دِه ْ ] (نف مرکب ) کمک دهنده . مددکار. یاری کننده . تقویت کننده : پسر بایدی پیشم اکنون به پای دلارای و نیروده و رهنمای . فردوسی .نیروده تست ناف خرچنگ عشرتگه تو دهان ضیغم .خاقانی .
-
ضیغم
لغتنامه دهخدا
ضیغم . [ ض َ غ َ ] (ع اِ) شیر بیشه . (منتهی الارب ). شیر. اسد. شیر قوی . شیر درنده . (منتخب اللغات ). شیر گزنده . (دهار). ج ، ضیاغم : کس را بجهان چون پسر تو پسری نیست آهوبچه کی باشد چون بچه ٔ ضیغم . فرخی .وز خلق یکی بسان میش است پرخیر و یکی به شرّ ضی...
-
ارغن
لغتنامه دهخدا
ارغن . [ اَ غ َ / اُ غ ُ ] (معرب ، اِ) ارغنون . نام سازی است که آنرا افلاطون وضع کرده و بیشتر نصرانیان و رومیان نوازند و ارغنون همان است . (برهان قاطع) (جهانگیری ). ارغون . (جهانگیری ). ارغنن که وی خالی باشد بچرم اندر کشیده و بر آن رودها بندند و آن چ...
-
خرچنگ
لغتنامه دهخدا
خرچنگ . [ خ َ چ َ ] (اِ مرکب ) جانوریست معروف که دست و پای بزرگ و ناهموار دارد و بعربی سرطان خوانند. (از برهان قاطع). بزرگ چنگال که نام عربی او سرطان است . (از آنندراج ) (از انجمن آرای ناصری ). پیچا. چنگار. (از ناظم الاطباء). پنجپایه . (ازغیاث اللغات...