کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسیلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عسیلی
لغتنامه دهخدا
عسیلی . [ ع ُ س َ ] (اِخ ) علی بن محمد عسیلی ، ملقب به نورالدین . ادیب و فقیه قرن دهم هجری . رجوع به علی عسیلی شود.
-
عسیلی
لغتنامه دهخدا
عسیلی . [ ع ُ س َ ] (اِخ ) محمدبن موسی بن علاءالدین عسیلی . از فاضلان قدس بود و به سال 1031 هَ .ق . درگذشت . او راست : الخصائص النبویة که نظم است و شرح آن را نیز نوشته است . و القطر که منظومه ای است در نحو. (از الاعلام زرکلی از خلاصةالاثر).
-
عسیلی
لغتنامه دهخدا
عسیلی . [ ع ُ س َ ] (ص نسبی ) منسوب به عسیل ، که بطنی است از سامةبن لؤی ، و او عسیل بن عقبة است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عُسَیل شود.
-
واژههای مشابه
-
علی عسیلی
لغتنامه دهخدا
علی عسیلی . [ ع َ ی ِ ع ُ س َ ] (اِخ ) ابن محمد عسیلی مصری شافعی . ملقب به نورالدین . نام او در هدیةالعارفین به صورت «علی بن عبداﷲ عسلی » آمده است . وی ادیب و مطلع در علوم عقلی و نقلی بود و در سال 994 هَ . ق . درگذشت . او راست : حاشیه بر مغنی اللبیب ...
-
واژههای همآوا
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی . [ اَ ] (اِخ ) (متوفای 812 هَ . ق .) محمدبن محمدبن موسی بن محمودبن سلیمان حلبی ،آنگاه دمشقی ، ادیب نحوی ، معروف به اصیلی بود. او رادیوان شعری است . (از اسماءالمؤلفین ج 2 ستون 180).
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی . [ اَ ] (اِخ ) ابومحمد عبداﷲبن ابراهیم اصیلی (متوفای 392 هَ . ق . / 1002 م .). از فاضلان بود. نسبت وی به اصیلة (شهری به مغرب ) است . وی در راه بدست آوردن دانش سفرها گزید و کتابهای بسیار تألیف کرد. (از اعلام زرکلی ج 2 ص 544). و صاحب قاموس الاع...
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی . [ اَ ] (اِخ ) حسام الدین اصیلی . از عالمان معاصر خواجه بهاءالدین نقشبندی در بخارا بود. صاحب انیس الطالبین آرد: در وقت ایشان [ خواجه بهاءالدین ] مقدم علماء بخارا مولانا حسام الدین اصیلی و مولانا حمیدالدین شاشی بودند. (انیس الطالبین نسخه ٔ خطی ...
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی . [ اَ ] (اِخ ) یحیی شیخ شرف الدین اصیلی مصری . از اکابر شعرای نامی روزگار که اشعارش با ستاره ٔ شعری ̍ همعنان و واسطه ٔ قلاده ٔ زمان بود، و از آنجمله که در مقام تقریظ منظومه ای بنام اشارات ازآن بعضی از فضلا سروده این دو بیت است :ان الاشارات للع...
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی . [ اَ ] (ص نسبی ) منسوب به اصیلة یا اصیلا، شهری در مغرب اقصی در ساحل اقیانوس اطلس بفاصله ٔ چهل وچهار کیلومتر از جنوب غربی طنجه . (از ریحانة الادب ). || منسوب به اصیل بمعنی نجیب .
-
اصیلی
لغتنامه دهخدا
اصیلی .[ اَ ] (اِخ ) مشهدی . معاصر امیر علیشیر بود. و امیرعلیشیر در تذکره ٔ مجالس النفایس آرد: مولا اصیلی از مشهد است و در آن شهر حالا شاعر و خوش طبع و متعین است و خط نستعلیق را نیز خوب مینویسد. این مطلع ازوست :چو بطفلیش بدیدم بنمودم اهل دین راکه شود...
-
جستوجو در متن
-
نورالدین
لغتنامه دهخدا
نورالدین . [ رُدْ دی ] (اِخ ) علی بن محمد عسیلی مصری ، ملقب به نورالدین . رجوع به علی عسیلی شود.
-
علی شافعی
لغتنامه دهخدا
علی شافعی . [ ع َ ی ِ ف ِ ] (اِخ ) ابن محمد عسیلی مصری شافعی . ملقب به نورالدین . رجوع به علی عسیلی شود.