کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عسکر مکرم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عسکر مکرم
لغتنامه دهخدا
عسکر مکرم . [ ع َ ک َ رِ م ُ رَ ] (اِخ ) شهری است مشهور از نواحی خوزستان ، منسوب به مکرم بن معزاء حارث ، یکی از افراد بنی جَعْوَنةبن حارث بن نُمَیربن عامربن صعصعة. (از معجم البلدان ). شهری است معروف ، و گویا معرب است . (از المعرب جوالیقی ). شهری است ...
-
واژههای مشابه
-
عسکر المهدی
لغتنامه دهخدا
عسکر المهدی . [ ع َ ک َ رُل ْ م َ دی ی ] (اِخ ) منظور محمدبن منصور خلیفه است ، و آن اکنون مشهوربه رصافة است از محله های جانب شرقی در بغداد. و به سال 151 هَ .ق . که المهدی بقصد ری لشکرکشی میکرد در این محله فرودآمد لذا بدین نام شهرت یافت . (از معجم الب...
-
عسکر نیشابور
لغتنامه دهخدا
عسکر نیشابور. [ ع َ ک َ رِ ن َ] (اِخ ) محله ای بوده است به نیشابور، شهر مشهور قدیم خراسان . (از معجم البلدان ). و رجوع به عسکر شود.
-
ابن عسکر
لغتنامه دهخدا
ابن عسکر. [ اِ ن ُ ع َ ک َ ] (اِخ ) محمدبن علی بن عمربن حسین بن مصباح ، از مردم مراکش . مولد او هبط از اعمال قصرالصغیر. او راست : دوحةالناشر لمحاسن من کان فی المغرب من اهل القرن العاشر و آن مشتمل تراجم عده ای از علما و غیرهم است که خود آنان را دیده و...
-
ده عسکر
لغتنامه دهخدا
ده عسکر. [ دِه ْ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهاباد بخش بافق شهرستان یزد. واقع در80هزارگزی شمال خاوری بافق دارای 188 تن سکنه می باشد. آب آن از قنات تأمین می شود. راه آن ماشین رو است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
قلعه عسکر
لغتنامه دهخدا
قلعه عسکر. [ ق َ ع َ ع َ ک َ ] (اِخ ) ده مرکز دهستان قلعه عسکر بخش مشیز شهرستان سیرجان ، واقع در 64هزارگزی باختر قلعه مشیز، در مسیر راه فرعی مشیز به بافت . موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن سردسیری است . سکنه ٔ آن 400 تن است . آب آن از چشمه و رودخ...
-
قلعه عسکر
لغتنامه دهخدا
قلعه عسکر. [ ق َ ع َ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بلوک شرقی بخش مرکزی شهرستان دزفول ، واقع در 10هزارگزی جنوب دزفول ، و 8هزارگزی جنوب باختری شوسه ٔ شوشتر به دزفول ، موقع جغرافیایی آن دشت و هوای آن گرم مالاریائی است . سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن...
-
قلعه عسکر
لغتنامه دهخدا
قلعه عسکر. [ ق َ ع َ ع َ ک َ ] (اِخ ) یکی از دهستانهای بخش مشیز شهرستان سیرجان . این ده در خاور بخش مشیز واقع و حدود آن به شرح زیر است :از طرف شمال به دهستان نگار، از خاور به دهستان ده تازبان و رابر، از جنوب به دهستان گیسکان ، از باختر به دهستان گوغر...
-
قاضی عسکر
لغتنامه دهخدا
قاضی عسکر. [ ع َ ک َ ] (اِخ ) محمدبن یوسف . رجوع به قاضی ابن ابیض شود.
-
قاضی عسکر
لغتنامه دهخدا
قاضی عسکر. [ ی ِ ع َ ک َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )مفتی عسکر و کسی که در میان سپاه قضاوت میکند. (ناظم الاطباء). || فقیهی با مقامی معادل صدر در تشکیلات نظامی عثمانی . و آن از بزرگترین وظائف حکومت عثمانی ، است . این منصب به دست سلطان مراد چهارم به سال ...
-
خواجه عسکر
لغتنامه دهخدا
خواجه عسکر. [ خوا / خا ج َ / ج ِ ع َ ک َ] (اِخ ) نام محلتی است کنار راه کرمان به چاه ملک میان دارزین و بم . (یادداشت بخط مؤلف ). در فرهنگ جغرافیای راجع به آن آمده : دهی است از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان بم . واقع در جلگه با آب و هوای گرمسیری و ...
-
عسکر ابی جعفر
لغتنامه دهخدا
عسکر ابی جعفر. [ ع َ ک َ رِ اَ ج َ ف َ ] (اِخ ) منظور ابوجعفر منصور عبداﷲبن محمد است ، و آن اشاره به شهر اوست که در بغداد ساخته است و امروزه باب البصره در جانب غربی ،و نواحی آن است . منصور با لشکر خود در آنجا فرودآمده است لذا بدین نام منسوب گشت . (از...
-
مزرعه ٔ حاجی علی عسکر
لغتنامه دهخدا
مزرعه ٔ حاجی علی عسکر. [ م َ رَ ع َ ی ِ ع َ ع َ ک َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیشکوه بخش تفت شهرستان یزد، در 36هزارگزی غرب تفت و 4هزارگزی جنوب راه تفت به نودوشان ، در منطقه کوهستانی معتدل واقع و دارای 215 تن سکنه است . آبش از قنات ، محصولش غلات ، شغ...