کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزوة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزوة
لغتنامه دهخدا
عزوة. [ ع ِزْ وَ] (ع اِمص ) نسبت و دعوی . (منتهی الارب ). اسم است از اعتزاء، و از حیث وزن و معنی چون نسبة و انتساب باشد، چنانکه گویند: هو حَسَن العزوة؛ یعنی او نیکوانتساب است . (از اقرب الموارد). عِزیة. و رجوع به عزیة شود. || صبر و شکیبائی . (از اقرب...
-
واژههای همآوا
-
اذوط
لغتنامه دهخدا
اذوط. [ اَ وَ ] (ع ص ) ناقص زنخ از مردم و جزآن ، یا آنکه حنک زبرین او دراز و حنک زیرین وی ناقص و کوتاه باشد. کوتاه زنخ . (مهذب الاسماء). خردچانه .
-
اضوط
لغتنامه دهخدا
اضوط. [ اَض ْ وَ ] (ع ص ) مرد گول . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). احمق . (اقرب الموارد). || خردزنخ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آنکه فک و ذقن خردی داشته باشد. (از اقرب الموارد). اذوط. (نشوء اللغة). رجوع به اذوط شود. || کژزن...
-
جستوجو در متن
-
عزیة
لغتنامه دهخدا
عزیة. [ ع ِزْ ی َ ] (ع اِمص ) انتساب . (اقرب الموارد). نسبت و دعوی نسبت . (ناظم الاطباء). عِزوة. رجوع به عزوة شود.
-
نسبت
لغتنامه دهخدا
نسبت . [ ن ِ ب َ ] (ع اِمص ، اِ) قرابت به رحم و پیوستگی به نکاح ، اول نسبت نسبی است و دوم سببی . (فرهنگ نظام ). خویشی . (نفایس الفنون ). قرابت . خویشاوندی . انتساب . مناسبت . (ناظم الاطباء). نسبة : آن خدیجه همتی کز نسبتش بانوان را قدر زهرا دیده ام . ...