کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عزة الاشجعیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عزة الاشجعیة
لغتنامه دهخدا
عزة الاشجعیة. [ ع َزْ زَ تُل ْ اَ ج َ عی ی َ ] (اِخ ) زنی راوی حدیث بود و حازم اشجعی از او روایت کرده است . (از اعلام النساء از الاستیعاب ).
-
واژههای مشابه
-
عزه
لغتنامه دهخدا
عزه . [ ] (اِخ ) پسر ابوناداب که تابوت عهد در حوالی خانه ٔ او که در قرب یعاریم بود توقف نمود و چون وی دستش را به صندوق عهد دراز کرد بدان واسطه خداوند او را کشت زیرا که این مطلب مخالف امر حضرت اقدس الهی بود، چه شغل حمل صندوق بر بنی قهاث موکول بود. (قا...
-
عزه
لغتنامه دهخدا
عزه . [ ع ِزْه ْ / ع َ زِه ْ ] (ع ص ) مرد که طرب و جماع رادوست ندارد و بازگردنده از آن . یا ناکس . یا آن که نپوشد کینه ٔ صاحب خود را. (منتهی الارب ): رجل عزه ؛ مرد روی گردان از لهو و از زنان که از آنها بطرب نیاید و از آنها دوری جوید. و گویند شخص لئیم...
-
عزة المیلاء
لغتنامه دهخدا
عزة المیلاء. [ ع َزْ زَ تُل ْ م َ ] (اِخ ) زنی مغنی ، و از اولین کسانی بود که غنای موقع را در حجاز خواند. او از موالی انصار بود، رویی زیبا داشت و در مدینه اقامت می کرد. و درباره ٔ مهارت او در غناء و در نواختن عود داستانهای بسیاری نقل کرده اند. (از ال...
-
فارص عزه
لغتنامه دهخدا
فارص عزه . [ رِ ص ِ ع َزْ زَ ](اِخ ) فارس عزا. موضعی است که خداوند عزا را بواسطه ٔ دست درازی به تابوت کشت . (از قاموس کتاب مقدس ). در جنوب اورشلیم در وادی رفائیان . (قاموس کتاب مقدس ).
-
ام عزة
لغتنامه دهخدا
ام عزة. [ اُم ْ م ِ ع ِزْ زَ ] (ع اِ مرکب ) آهوی ماده . (از المرصع).