کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عروج عیسی به اسمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
اسمان
لغتنامه دهخدا
اسمان . [ اَ ] (اِ)صورتی است از آسمان که فلک باشد. || نام روز بیست وهفتم از هر ماه شمسی . (ناظم الاطباء). روز بیست وپنجم است از ماههای قدیم و بیست وهفتم نیز به نظرآمده است . (برهان ) (آنندراج ). رجوع به آسمان شود.
-
اسمان
لغتنامه دهخدا
اسمان . [ اِ ] (ع مص ) فربه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). فربه کردن چیزی . (ترجمان علامه ٔجرجانی ). || فربه شدن . || فربه گشتن چاروایان کسی . || صاحب ستور فربه شدن . مالک گردیدن فربه را. || فربه خریدن . || تر کردن طعام را به روغن . || بسیاررو...
-
عیسی گولک
لغتنامه دهخدا
عیسی گولک . [ سا ؟ ] (اِخ ) نام دیگری از ده عیسی گولی است . رجوع به عیسی گولی شود.
-
عیسی گرای
لغتنامه دهخدا
عیسی گرای . [ سا گ َ / گ ِ ] (نف مرکب ) عیسی گراینده . گراینده به عیسی . میل کننده به عیسی . بجانب عیسی متمایل شونده : پاره کن این پرده ٔ عیسی گرای تا پر عیسیت بروید ز پای .نظامی .
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن صبیح ، ملقب به مزدار.از معتزلیان بود. رجوع به ابوموسی (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمدبن ایوب ، ملقب به شرف الدین . رجوع به عیسی (ابن الملک العادل محمد...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابراهیم سیار،مولی قریش . محدث . رجوع به ابوعمرو (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن ابراهیم . محدث . رجوع به ابویحیی (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن دینار. محدث است . رجوع به ابوعلی (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن سالم . محدث است . رجوع به ابوموسی (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن سلیمان شیزری . محدث است . رجوع به اموسی (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن عبداﷲبن حکم . محدث است . رجوع به ابوموسی (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن محمد. محدث است . رجوع به ابومحمد (عیسی ...) شود.
-
عیسی
لغتنامه دهخدا
عیسی . [ سا ] (اِخ ) ابن موسی قرشی . محدث است . رجوع به ابومحمد (عیسی ...) شود.
-
ابوموسی
لغتنامه دهخدا
ابوموسی . [ اَ سا ] (اِخ ) عیسی بن عبدالعزیزبن یللبخت بن عیسی بن یوماریلی جزولی یزدکنتی . رجوع به عیسی ... شود.