کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرقی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع َ رَ ] (ص نسبی ) منسوب به عَرَق . رجوع به عرق شود. || در تداول عامه ، آنکه معتاد به بسیار عرق خوردن است . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع َ قی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به عرقوة. (ناظم الاطباء). رجوع به عرقوة شود.
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب احمدبن حمزةبن احمد تنوخی عرقی ، مکنی به ابوالحسن است . وی محدث و شافعی مذهب بود و در اسکندریه نزد سلفی حدیث آموخت . تولد او را سال 462 هَ . ق . نوشته اند. او در اسکندریه درگذشت و جسد او به مصر حمل شد. (از معجم البلدان ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب احمدبن سلیمان عرقی ، مکنی به ابوبکر است . وی محدث بود و از سعیدبن منصور و مهدی بن جعفر و دیگران روایت کرده است . و محمدبن یوسف بن بشر حافظ هروی ، ازوی روایت کرده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب احمدبن محمدبن حارث بن محمدبن عبدالرحمان بن عرق حمصی یحصبی عرقی است ، و نسبت به جد دارد. او محدث بود و از پدر روایت دارد و ابوالقاسم طبرانی ازاو روایت کرده است . (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب بشربن نصربن منصور عرقی ، مکنی به ابوالقاسم است . وی فقیه شافعی مذهب بود و نسبت او به «عرق » یکی از خادمان سلطان ، که برید مصر را به عهده داشت ، می باشد. تولدبشر در بغداد بود سپس به مصر رفت و به سال 302 هَ .ق . در آنجا درگذشت...
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب حسین بن عیسی انصاری خزرجی عرقی ، مکنی به ابوالرضا است . وی محدث بود و از یوسف بن یحیی و محمدبن عبده و عبداﷲبن احمدبن ابی مسلم طرطوسی و محمدبن اسماعیل صائغ و دیگران روایت کرده است . و ابوالحسین بن جمیع و ابوالمفضل محمدبن عبدا...
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب عروةبن مروان عرقی حرار است . وی محدث و امی بود و از عبیداﷲبن عمر رقی و موسی بن اعین روایت کرده است . و ایوب بن محمد وزان و خیربن عرفة و یونس بن عبدالاعلی و سعیدبن عثمان تنوخی از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب محمدبن حمزةبن احمد عرقی ، مکنی بابوالبرکات است . وی محدث بود و به سال 465 هَ . ق . در مصر متولد شد و حدیث را نزد خلعی و ابن ابی داود سلفی ، و لغت را نزد ابن قطاع آموخت . او به سال 557 هَ . ق . درگذشت . (از معجم البلدان ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب واثلةبن حسن عرقی ، مکنی به ابوالفیاض است . وی محدث بود و از کثیربن عبید و عمروبن عثمان حمصی و یحیی بن عثمان روایت کرده است . و طبرانی و عبیداﷲبن علی جرجانی از او روایت کرده اند. (از معجم البلدان ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ )خانواده ای از اهل کنعان که در عرقة ساکن بودند، و عرقة در نزد تل عرقة به شمال طرابلس واقع، که پرستندگان عشتاروت در اینجا بودند. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ ] (اِخ ) لقب عروةبن مروان جزری عرقی محدث و ساکن شهر عرقة بوده که از عبیداﷲبن عمر ورقی و موسی بن اعین و دیگران روایت دارد و ایوب بن محمد وزان و دیگران از او روایت کرده اند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ).
-
عرقی
لغتنامه دهخدا
عرقی . [ ع ِ قی ی ] (ص نسبی ) منسوب است به عِرقة که آن شهرکی است در مشرق طرابلس شام . وجماعتی از بزرگان بدانجا منسوبند. (از اللباب فی تهذیب الانساب ) (از معجم البلدان ). رجوع به عرقة شود.
-
واژههای همآوا
-
ارغی
لغتنامه دهخدا
ارغی . [ اِ ] (اِ) رجوع به شیرخشت شود.