کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
عرفان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ ] (اِخ ) نام زنی سرودگوی که در این فن ید طولی داشت . (منتهی الارب ). یکی از مغنیه ها و آوازه خوانهای عصر عباسی ، و معاصر عریب المأمونیة بوده است . (از اعلام النساء از الاغانی ).
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ ] (ع مص ) شناختن و دانستن بعد از نادانی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). شناختن . (زوزنی ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). شناختن . بازشناختن . معرفت . (فرهنگ فارسی معین ). شناخت . شناسائی . آگاهی . درایت . اطلاع : به مدد و معاونت اوکمر بستن...
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ رِف ْ فا ] (اِخ ) گویند جایگاهی است به عینة. (از معجم البلدان ).
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ رِف ْ فا ] (اِخ ) نام صاحب آن راعی و چوپان که در حق صاحب خود چنین گفته است :کفانی عرفان لکری و کفیته کلوء النجوم و النعاس معانقه .(از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ رِف ْ فا ] (ع مص ) شناختن و دانستن بعد از نادانی . (از منتهی الارب ). || درک کردن به یکی از حواس خمسه . || اقرار کردن به گناه . || پاداش دادن کسی را. (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). عِرفان . معرفة. عرفة. رجوع به عِرفان شود.
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ِ رِف ْ فا / ع ُ رُف ْ فا ] (ع اِ) جندب کلان و بزرگ مانند ملخ . و آن جز در گیاه «رمث » و «عنظوان » یافت نشود. ویا کرمکی است که در رمل و شنهای «عالج » یا «دهناء» موجود میباشد. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ).
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ُ ] (اِخ ) معلی بن عرفان . تبع تابعی است . (منتهی الارب ).
-
عرفان
لغتنامه دهخدا
عرفان . [ ع ُ رُف ْ فا ] (اِخ ) نام کوهی است . (معجم البلدان ). کوهی است . (منتهی الارب ).
-
واژههای مشابه
-
عرفان کده
لغتنامه دهخدا
عرفان کده . [ ع ِ ک َ دَ / دِ ] (اِمرکب ) خانه ٔ عرفان . مرکز عرفان . جایگاه عرفان . آنجاکه مجمع عرفان و جایگاه معرفت اﷲ باشد : روز تعطیل به عرفان کده ٔ مشرب نیست (؟)صبح شنبه خجل است از شب آدینه ٔ ما.صائب (آنندراج ).
-
عرفان مآب
لغتنامه دهخدا
عرفان مآب . [ ع ِ م َ] (ص مرکب ) عارف و دانشمند و حکیم . (ناظم الاطباء).
-
بر عالم عرفان زدن
لغتنامه دهخدا
بر عالم عرفان زدن . [ ب َ ل َ م ِ ع ِ زَ دَ ] (مص مرکب ) بر درعرفان زدن . از حجاب و شرم بیرون آمدن . (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
عرفانی
لغتنامه دهخدا
عرفانی . [ ع ِ ] (ص نسبی ) منسوب به عرفان . رجوع به عرفان شود.
-
عرفة
لغتنامه دهخدا
عرفة. [ ع ِ ف َ ] (ع مص ) شناختن و دانستن بعد از نادانی . (از منتهی الارب ). به معانی عِرفان است . (از اقرب الموارد). رجوع به عرفان (مص ) شود.